کد خبر: ۲۰۵۲۳۸
تاریخ انتشار: ۱۴ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۹:۰۱ 02 April 2016


تابناک لرستان به نقل از نشریه اینترنتی سیفاروژ: این روزها با وجود گذشت بیش از یک ماه از انتخابات جنجال برانگیز و پرحاشیه ی دهمین دوره مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه کوهدشت و رومشکان اما پرسش های فراوان و چالش برانگیزی که کماکان از سوی افکار عمومی جامعه پیرامون آن چه که در هفتم اسفند ماه ۹۴ گذشت مطرح می شود،ما را بر آن داشت تا در آغازین روزهای بهار ۹۵ و در گپ و گفتی مفصل و در عین حال صریح و شفاف با چهره ی محوری جریان اصلاح طلب شهرستان کوهدشت و استان لرستان، چند و چون داستان انتخابات را با وی در میان نهیم.

بسیاری "فرج اله مومنی” را پایه گذار اصلی پروسه ی وحدت اصلاح طلبان کوهدشت در انتخابات سال گذشته می دانند. وحدتی که در بدو امر با حضور ۶ مدعی و سرانجام با گرد آمدن اکثریت قریب به اتفاق کاندیداهای اصلاح طلب شهرستان به الگویی مثال زدنی نه تنها برای اصلاح طلبان منطقه که حتابرای جریان های سیاسی کشور بدل شد. آن چه در پی می آید حاصل گفت و شنودی بی پرده با این سیاست مرد زیرک و کارکشته در فضایی صمیمی و نوروزی است که بی تردید آیندگان از آن به عنوان سندی جامع و کلیدی در بررسی تاریخ تحولات سیاسی طرهان بزرگ یاد خواهند کرد.

آقای مومنی! به عنوان پرسش آغازین، مایلم ارزیابی جنابعالی از انتخابات هفتم اسفند ماه در بُعد کشوری را جویا شوم.

پیش از هر چیز حلول سال نو و رستاخیز طبیعت را به شما و تمامی همشهریان عزیز تبریک عرض نموده و امیدوارم سال جدید سالی سرشار از موفقیت و بهروزی برای تمامی هم میهنان مان باشد. هم چنین با توجه به نامگذاری امسال با عنوان "اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل” توسط مقام معظم رهبری، امیدوارم بهبود وضعیت معیشت مردم به عنوان یک اولویت فوری بیش و پیش از گذشته در دستور کار دولت محبوب و خدمتگزار قرار گیرد.

در خصوص کشور باید عرض کنم که از چند ماه پیش از انتخابات این پیش بینی وجود داشت که دامنه ی رد صلاحیت ها گسترده باشد و درست به همین دلیل اصلاح طلبان در سراسر کشور خود به خود به دنبال طرح راهکارهایی برای نیل به توفیق حداقلی بودند. البته با این وجود توفیقی که به دست آمد بسیار بیشتر از انتظارجریان اصلاح طلب بود. یکی از راهکارها تقویت مشارکت مردم و شرکت گسترده در انتخابات مجلس و خبرگان بود. راهکار بعدی ثبت نام پرشمار اصلاح طلبان به ویژه افراد ناشناخته یا کمتر شناخته شده ی دارای تفکر اصلاح طلبی که حساسیت روی آن ها کم بود و همان طور که دیدید آمار ثبت نام بسیار بیشتر از ادوار گذشته بود و بر این اساس تمهیدات لازم برای داشتن کاندیدا در بدبینانه ترین حالات اندیشیده شده بود. در واقع هدف جریان اصلاحات از تقویت مشارکت در این دور از انتخابات تقویت نظام و جریان اصلاح طلبی بود. پیش بینی ها البته درست از آب درآمد و رد صلاحیت ها گسترده بود اما با تدابیری که اندیشیده شد، جناح مقابل و حتا بخش هایی از اصلاح طلبان این پیش بینی را نمی کردند که به عنوان مثال ۱۰۰ درصد لیست امید در تهران به مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری راه یابند و این پیروزی بدست آید. درس بزرگی که از این انتخابات حاصل گشت اثبات بلوغ فکری مردم وجلو بودن آنان نسبت به نخبگان سیاسی بود. در حالی که بسیاری از نخبگان پیش بینی می کردند که به عنوان نمونه در تهران در بهترین حالت ۲۰ نفر از لیست امید به مجلس راه پیدا کنند اما مردم پای تخت آن حماسه ی به یاد ماندنی را رقم زدند.

آقای مومنی! اصلاح طلبان در انتخابات ۹۴ به دنبال تحقق چه مسائلی بودند؟

اصلاح طلبان در این انتخابات گذشته از اینکه در پی مجلسی با تراز تعاملی بالا با دولت بودند، در پی اثبات این نکته نیز بودند که رد صلاحیت های گسترده چه در مجلس شورای اسلامی و چه در خبرگان نتیجه ی عکس خواهد داد و در هر صورت مردم به تشخیص خود عمل خواهند کرد و رد صلاحیت ها نه تنها شهروندان را ناامید نخواهد کرد که حتا برای نیل به مقصود مصمم تر نیز خواهند شد. در کل نتیجه ی انتخاباتدر کشور فراتر از پیش بینی ها و بسیار قابل قبول بود.

با توجه به نتایج بدست آمده ترکیب مجلس دهم را چگونه می بینید؟ مجلس آینده چندقطبی خواهد بود؟

تحلیل شخصی من این است که مجلس آینده سه قطبی خواهد بود. اصلاح طلب، اصول گرا و مستقل که البته مستقل ها بیشتر به سمت اصلاح طلبان متمایل خواهند بود.

با توجه به گفتمان اعتدال که در سطح کشور باب شده است، این گفتمان را در کدام یک از قطب ها دسته بندی می کنید؟

بیشینه ی چهره های شاخص اصلاح طلب اکنون اعتدالی فکر می کنند و به دنبال تعامل با تمامی نیروهای معتقد به نظام هستند. آقای خاتمی به عنوان رهبر جریان اصلاح طلب همواره بر مفاهیمی از قبیل: مشارکت حداکثری، رعایت خطوط قرمز نظام، مرزبندی شفاف با ضدانقلاب و … تاکید می کنند که مهر تاییدی است بر تفکر اعتدالی ایشان. به عنوان مثال و در مقایسه ی آقایان خاتمی و روحانی سوال اینجاست که تفاوت دیدگاه های این دو در چیست که گاهاً آقای خاتمی به عنوان تندرو مطرح می شود؟ مگر غیر از این است که موارد مطروحه توسط آقای خاتمی، از جانب رییس جمهور نیز مورد تایید و تاکید قرار می گیرد؟ من حتا باید بر این نکته تاکید کنم که گفتمان آقای خاتمی در زمان ریاست جمهوری شان را نسبت به مواضع کنونی رییس جمهور روحانی اعتدالی تر می بینم. گفتمانی تحت نام اعتدال به عنوان مدلی بینابین اصلاح طلبی و اصول گرایی عملاً وجود ندارد بلکه اعتدال روشی است در مقابل تندروی که با آن می توان اندیشه های اصلاح طلبانه را به سرمنزل مقصود رساند.

تعامل مجلس جدید با دولت را چگونه ارزیابی می کنید؟

معتقدم مجلس دهم همراه دولت است. حتا اصول گرایان راه یافته به مجلس نیز اکثراً معتدل هستند. هنگامی که تندروهایی از قبیل: رسایی و کوچک زاده حذف می شوند، نشان از این دارد که اصول گرایان نیز در مجموع برای دولت دردسر ایجاد نمی کنند. به طور کلی نمایندگان مجلس جدید با دولت تعامل سازنده خواهند داشت در عین حالی که وکیل الدوله نخواهند بود. مستقل ها نیز از جهت نیازی که به دولت برای آبادانی حوزه های انتخابیه شان دارند، چوب لای چرخ حرکت دولت نخواهند گذاشت.

رییس مجلس دهم محمدرضا عارف خواهد بود یا علی لاریجانی؟

پیش بینی دقیق این مسئله آن هم با وجود عدم تعیین تکلیف تعداد قابل توجهی از کرسی های مجلس امری منطقی و عقلایی به نظر نمی رسد.با این حالمعتقدم رقابت بر سر ریاست مجلس بین آقایان عارف و لاریجانی رقابتی دوستانه و یا به طور مسالمت آمیز حل شده و قطعاً چالش برانگیز نخواهد بود.

روند دور دوم انتخابات مجلس چگونه خواهد بود؟

به طور طبیعی همیشه مشارکت در دوم کمتر خواهد شد اما با این حال و در مجموع، با احتساب نتایج دور دوم باید گفت که مجلس جدید در راه تعامل سازنده با دولت گام برخواهد داشت.

ارزیابی شما از نتایج انتخابات مجلس در استان چیست؟

در انتخابات مجلس شورای اسلامی در استان هر چند این وضعیت مطلوب ما نبود اما این که از لرستان برخلاف دور گذشته کاندیداهایی افراطی از راهیابی به بهارستان بازماندند، جای خوشحالی دارد. هم کاندیداهای پیروزی که در دور اول به مجلس راه یافتند و هم نامزدهایی که به دور دوم انتخابات رفتند، اکثریت شانافراد معقولِ دارای تفکر اعتدالی بوده و خود را مستقل و حامی دولت معرفی نموده اند و بر همین اساس می توان کاملاً امیدوار بود نمایندگان لرستانی که برخی شان در مواردی در گذشته مایه ی شرمساری مردم لرستان بودند، در دوره ی دهم نه تنها از ایجاد دردسرهای بیهوده برای دولت پرهیز خواهند نمود که کابینه را در رسیدن به اهداف کلانش یاری خواهند رساند.

ارزیابی شما در رابطه با کلیّت انتخابات دهمین دوره ی مجلس شورای اسلامی در کوهدشت چیست؟

در انتخابات کوهدشت متاسفانه با خیانت بزرگی مواجه شدیم که در حق مردم و جریان های سیاسی انجام پذیرفت. ما باید از دو سال پیش و انتخاب فرمانداران کوهدشت و رومشکان و همینطور بخشداران به فکر سلامت انتخابات می بودیم،چون از قبل آگاه بودیم که جهت گیری هیئات نظارتاستان و شهرستان در کوهدشت یکطرفه و به نفع کاندیدایی خاص خواهد بود. بی طرف نبودن هیئت نظارت در کوهدشت امر بدیعی نبود و ما از دور قبل تجربه ی حمایت این هیئت از کاندیدایی خاص را داشتیم. بنابراین باید دقت و وسواس بیشتری به خرج می دادیم.

یکی از مهم ترین مولفه های برگزاری یک انتخابات سالم، تعادل و توازن میان اعضای هیئات اجرایی و نظارت است. تجربه ی انتخابات ادوار گذشته ثابت نموده که هر گاه این توازن ایجاد شده، انتخابات سالمی برگزار شده است و در نقطه ی مقابل هر گاه ترکیب این هیئات یکدست و به نفع نامزدی خاص چیده شده باشد، با انتخاباتی پرحرف و حدیث روبرو بوده ایم.

آیا تقسیم بندی رایج و فعلی سیاسیون استان به اصلاح طلب و اصول گرا را می پسندید؟

در استان لرستان برحسب اتفاق از همان آغاز عده ای به عنوان چپ – بعدها اصلاح طلب – و گروهی با تابلوی راست – بعدها اصول گرا – مشهور شده اند در حالیکه اگر به بررسی نسبت بسیاری از این افراد با گفتمان های متبوع شان بپردازیم، به انتساب فکری برخی از سیاسیون اصول گرای استان به گفتمان اصلاح طلبی و بالعکس پی خواهیم برد. به عبارت دیگر، از همان آغاز معیاری منطقی و دقیق برای انتساب بسیاری از افراد به هر یک از جریان های فوق الذکر وجود نداشته و طیف بزرگی از افراد فارغ از دلایل فکری و علمی به یک طیف خاص پیوسته اند.

با این اوصاف و به عنوان نمونه آیا فرماندار کوهدشت را چهره ای اصلاح طلب می دانید؟

برگزاری سالم و شفاف انتخابات یکی از لوازم پیشبرد گفتمان اصلاح طلبی و گامی به پیش است و در این میان مجریان انتخابات نقش بی بدیلی در نیل به این هدف ایفا خواهند نمود. باورمندم آقای محمدکرم محمدی از همان آغاز و به صورت فکری و درونی یک اصلاح طلب نبود.هرچند در همان سال ها که اصلاح طلب محسوب می شد از وی دفاع می کردیم اما در انتخابات اخیر که هنگامه ای تعیین کننده بود، محمدی ثابت کرد که با مفاهیم اساسی گفتمان اصلاح طلبی فاصله ی بسیار زیادی دارد.تعلق خاطر به مفاهیمی از قبیل: حق الناس مورد نظر مقام معظم رهبری، مردم سالاری دینی، رای مردم و … سنگ بنای تفکر اصلاح طلبی هستند که فرماندار کوهدشت به آن ها پای بند نبوده و نیست.

به نظر شما عوامل اجرایی در چه صورتی موفق به برگزاری انتخاباتی شفاف خواهند شد؟

معتقدم عوامل اجرایی بر اساس دو مدل طرز تفکر می توانند انتخاباتی سالم و عاری از شائبه برگزار کنندو بدین وسیله ارزش رای مردم را پاس دارند. اول تفکری با مبنای شرعی که خویشتن را موظف به رعایت حق الناس می داند و دیگری تفکری پاک که حق مردم را گذشته از مسائل اعتقادی قابل احترام بداند. با این وجود که باور این مسئله برای ما سخت بود اما افرادی که از آقای محمدی شناخت کافی داشتند، وی را فردی دروغگو و متوهّم می دانستند.از دلایل مردم در اثبات ادعای فوقیکی این بود که ایشان رایزنی های خود را مایه ی نجات جریان اصلاحات کشور و تخفیف مجازات آقایان میردامادی، تاج زاده، آرمین و دیگران در سال ۸۸ می دانستند. در حالی که از طرف دیگر در تناقضی آشکار این افراد را فتنه گر می نامد. این ماجراها و مجموعه ی دیگری از عوامل سبب شد تا مردم به یقین رسیدند که فرماندار کوهدشت فردی است سخت متوهّم. از مهم ترین ویژگی های افراد متوهم علاوه بر دروغ گویی، فراموشکاری است و اگر شما این مسائل را با وی در میان بگذارید قطعاً تکذیب خواهد کرد.

پس در این میان لابی گری شما و دوستان تان درفرماندار شدن کرم محمدی چگونه توجیه می شود؟

ما به صورت ۱۰۰ درصدی در رد و یا تایید فرماندار نقش نداشتیم کما این که گزینه های دلخواه ما نظیر آقایان محمد آزادبخت و حمید کشکولی برای تصدی پست فرمانداری کوهدشت مورد موافقت قرار نگرفتند.برای بار دومی که کرم محمدی به عنوان فرماندار به کوهدشت آمد، بنده تمایلی به مطرح شدن این امر نداشتم اما پادرمیانی برخی دوستان که ایشان را خیرالموجودین می خواندند، مرا متقاعد ساخت که با توجه به سوابق گذشته برای فرمانداری ایشان تلاش کنیم. در این میان البته خودشاناز هیچ تلاشی برای تکیه زدن بر صندلی ریاست دریغ نورزیدند. ایشان رایزنی های دامنه دار با ما را در دستور کار قرار داده بودند و واسطه ی ما با ایشان آقای حجت رویین تن بودند. کرم محمدی آقای رویین تن را برای گفتگو و متقاعد ساختنما واسطه کرد و در نهایت خودش طی چندین تماس از من درخواست دیدار حضوری نمود و بنده برخلاف آقای محمدی که آن روزها اوقات فراغتش را به کار و کاسبی و باغبانی می گذراند،با وجود مشغله های سیاسی فراوان با هم ملاقاتی داشتیم که این ملاقات در روز معارفه ی مهندس اصلانی و بیرون ساختمان معاونت عمرانی استانداری صورت پذیرفت. در این دیدار وی اعلام نمود علاقه مند است به عنوان سرپرست فرمانداری به کوهدشت رفته، با وضعیت اسف بار آن روزهای کوهدشت مبارزه ی جانانه ای کرده، معاونت فرمانداریرا تغییر و به وضعیت بخشداران سر و سامان داده، از نیروهای خودی در کوهدشت حاکم کرده و بعد از اتمام دوره ی سرپرستی نیز کوهدشت را ترک گوید. ایشان هم چنین تاکید کرد که آقای دوستی دید مساعدی نسبت به فرمانداری شان ندارد و علاقه مند به فرماندار شدن آقای ولیپور است.علاوه بر این، ویاز نقش خود در جلوگیری از انتقال سهراب دوستی از شهرداری به فرمانداری کوهدشت در گذشته سخن راند. وی با تاکید بر عدم هرگونه ارتباط با اللهیار ملکشاهی و البته عدم ارتباط با حلقه ی وصل اش با طیف دوستی به خاطر مسائل مالی و ساخت و ساز،وعده ی مبارزه با طیف دوستی – ملکشاهی و نجات گفتمان اصلاح طلبی در کوهدشت را مطرح نمود و اینچنین بود که با این استدلال و با یک لحن جدی ما را متقاعد به حمایت از خویش نمود و با این اوصاف حتا احتمالش را هم نمیدادیم که روزی وی با وجود این که آقای ملکشاهی در مراسم معارفه اش شرکت نکرد و جواب تلفن های وی را هم نداد، ۱۸۰ درجه تغییر جهت داشته باشد.معلوم شد وی آقای دوستی را با اصرار فراوان واسطه ی ارتباط با آقای ملکشاهی نموده و این گونه بود که در کمتر از یک ماه پس از تصدی سرپرستی فرمانداری کوهدشت، ماهیت واقعی محمدی عیان شد. همان زمانی که با تبلیغ و ترویج ملکشاهی توسط شخص کرم محمدی در جلسات مختلف و متعدد اداری و با کلید خوردن انتخابات زودرس، مشکل انتخابات کوهدشت آغاز شد.

تعامل فرماندار با نماینده در کوهدشت از زمان روی کار آمدن کرم محمدی را چگونه ارزیابی می کنید؟

تنزل شان و جایگاه دولت توسط کرم محمدی – به عنوان نماد دولت در شهرستاندر مقابل یک نماینده از دیگر نقاط تاریک کارنامه ی فرماندار کوهدشت است. آن جا که فرماندار با دنباله روی از نماینده حتا موضوعاتی از قبیل انتخاب بخشداران را نیز تمام و کمال در حیطه ی تصمیم گیری اللهیار ملکشاهی می دانست. به دیگر سخن ایشان در کوهدشت دولت را بی چون و چرا در اختیار نماینده قرار داد. بر این عقیده ام همانطور که ایشان برای فرماندار شدن، خود را نزد ما خوار و ذلیل گرداند، بعدها نیز به همان شیوه و برای این که نماینده وی را قبول کند، خود را به منتها درجه ی حقارت تنزل داد. این در حالیست که کرم محمدی در هر صورت فرماندار می ماند و نیازی هم به تایید نماینده نبود. در این میان معامله ی افکار عمومی کوهدشت با حل پاره ای از مشکلات شخصی از خیانت های بزرگی بود که بی تردید مردم کوهدشت آن را بر محمدی نخواهند بخشید. پس از چرخش ۱۸۰ درجه ای وی، ما با ایشان به مذاکره نشستیم اما وی هرگونه چرخش در افکار و عقاید را به شدت رد می نمود و به عنوان مثال در ماجرای چینش هیئات اجرایی به قرآن کریم سوگند یاد می نمود که در این قضیه عادلانه رفتار خواهد کرد. ادعایی که به زودی دروغ بودن آن تایید شد. البته ما نمی بایست قسم کسی که آن اهانت بی سابقه را به مقدس ترین کتاب مان روا داشت، می پذیرفتیم.

کارنامه ی فرماندار رومشکان در انتخابات اخیر مجلس در این شهرستان را چگونه می بینید؟

خیانت محمد محمدی نژاد به مردم را نباید کم تر از عهدشکنی کرم محمدی به حساب آورد. کسی که برای نماینده شدن آقای ملکشاهی تلاش وافری انجام داد اما با راه یابی وی به بهارستانبیش از تصدی سِمتی نازل در دبیرخانه ی فرمانداری کوهدشت چیزی نصیبش نشد. حتا در همان ایام و به امید رسیدن به جاه و مقام به اراک رفت شاید که صیدعلی کورانی فر پستی باب دندان به وی عطا کند که در آن جا هم ناموفق بود. این در حالی بود که با برآمدن دولت تدبیر و امید و برای تصدی فرمانداری رومشکان، ما با ایشان همراهی نمودیم. پس در این جا باز هم باید بر این نکته تاکید نمود که این دو فرماندار عملکرد جانب دارانه و پرحاشیه ای داشتند. هرچند این روزها همه جا تیغ تیز انتقادات مردم متوجه کرم محمدی است اما نباید به راحتی از کنار خیانت محمدی نژاد به آرای مردم گذشت.

آیا ادعای شما در مورد بخشداران هم صادق است؟

بله در مورد اکثریت بخشداران صادق است. به عنوان مثال در خصوص بخشداران طرهان و کوهنانی، آنان واسطه های فراوانی برای جلب نظر ما جهت تصدی سِمت بخشداری ها به کار گرفتند و ما نیز همراهی کردیم. حتا به آنان تاکید کردیم که تماسی هم با آقای ملکشاهی به عنوان نماینده داشته باشند که آنان با تاکید موکد بر تعلقشان به جریان اصلاحات، به شدت این مسئله را رد نموده اما همان طور که دیدیم این بخشداران با عملکردی جانب دارانه و یکطرفه دربست در اختیار اللهیار ملکشاهی بودند.

با توجه به نقش شما و دوستان تان در حمایت از افراد فوق الذکر و سپس چرخش ۱۸۰ درجه ای آن ها، حال این پرسش به اذهان متبادر می گردد که آیا شما با توجه به سابقه ی سیاست ورزی طولانی مدت در سپهر سیاست کوهدشت نمی توانستید عهدشکنیِ عهدشکنان را پیش بینی کنید؟

قبل از هر چیز باید تاکید کرد که سابقه ی این افراد در سال های گذشته تماماً اصلاح طلبانه بوده و نماینده ی کوهدشت اصولاً اعتقادی به آنان نداشته است. از طرف دیگر نباید این مسئله را از نظر دور داشت که انتخاب این تیپ افراد از میان گزینه های ممکنِ ما صورت پذیرفته است و نه گزینه های ایده آل، چون اگر قرار بر سپردن مسوولیت ها به گزینه های ایده آل ما بود به عنوان مثال پست فرمانداری کوهدشت اینک باید در اختیار محمد آزادبخت می بود و نه کرم محمدی.کرم محمدی در دوره ی پیشین فرمانداری مواضع شفاف اصلاح طلبانه داشت. حبیب گراوند اصلاح طلبی را بر هر چیز دیگری مقدّم می پنداشت. محمد محمدی نژاد که هشت سال در اسارت ایستادگی کرده بود و ما بعدها بر این باور بودیم کسی که آن همه سال در زندان های قرون وسطایی صدام مقاومت کرده پس بی شک در برابر جاه و مال دنیا هم مقاوم خواهد بود. من حیث المجموع ما در رابطه با این مسئله صداقت به خرج دادیم و از آقایان با توجه به سوابق شان حمایت کردیم اما آن ها به تفکر اصلاح طلبی پشت پا زدند و فرصت طلبی را پیشه کردند. قاطعانه باورمندم مرز اصلاح طلبی و غیراصلاح طلبی در چنین بزنگاه هایی مشخص می شود.این آقایانی که اکنون متوجه شده ایم حتا عقبه ی فکری قابل اعتنایی هم ندارند، زین پس هر جا منافع شان حکم کند، آن جا را برخواهند گزید. ممکن است چند سال بعد این منافع در اختیار گروه دیگری باشد. آن روز نیز بی تردید این منفعت طلبانی که نه اصلاح طلب اند و نه اصول گرا، تغییر جهت خواهند داد.

در نقطه ی مقابل، در تاریخ این شهرستان به مواردی بر می خوریم که اصلاح طلبان و اصول گرایانی از رای مردم محافظت کرده اند کما این که این عمل به ضرر جریان متبوع شان رقم خورده باشد. در این زمینه باید از محمدرضا ملکی راد یاد کرد. اصول گرایی که انتخابات مجلس پنجم در کوهدشت که به پیروزی اسماعیل دوستی انجامید و انتخابات ریاست جمهوری هفتم در ازنا را که منجر به اول شدن سید محمد خاتمی در آن شهرستان گردید را با شفافیت و سلامتی مثال زدنی برگزار کرد. حال مقایسه کنید تمهیدات ملکی رادِ اصول گرا در برگزاری بی حرف و حدیث انتخابات تا صحنه گردانی فرصت طلبان در کوهدشت و رومشکان که هم پست و مقام آنان را وسوسه ساخته بود و هم وسوسه های مالی.

در مقام مقایسه ی تفکر انتخاباتی،آیا شباهتی میان شهروندان کوهدشتی و دیگر شهرهای کشور – به ویژه کلان شهرها – می بینید؟

نکته ی دیگری که باید به آن اشاره کرد، همخوانی جالب و قابل ملاحظه ای است که به لحاظ بالندگی فضای انتخاباتی میان کوهدشت و دیگر شهرها به ویژه تهران وجود داشت.بلوغ فکری مثال زدنی مردم کوهدشت که به جرئت می توان آن را در تراز بالاتری نسبت به میانگین کشوری ارزیابی نمود، نخبگان سیاسی منطقه را انگشت به دهان گذاشت. بر همین اساس معتقدم اگر همین حالا نیز صندوق ها را بازشماری کنند، بی شک آقای محمد آزادبخت نفر اول خواهد بود.

راجع به انتقال موج حمایتی از صیدعلی کورانی فر به محمد آزادبخت چه نظری دارید؟ آیا این انتقال موج آن هم در آن ابعاد شگفتی ساز را پیش بینی می کردید؟

آقایان آقای کورانی فر که در مدتی اندک در دل جریان جای گرفت را رد صلاحیت کردند و بعد از رد صلاحیت ایشان فکر کردند آن موج ایجاد شده فروکش خواهد کرد. غافل از این که مقبولیت جریان اصلاحات در کوهدشت به فرد وابسته نیست و شکل جریانی به خود گرفته و افرادی نظیر: آقای اسفندیارپور، بنده،آقای آزادبخت و … در حاشیه ی موجی که بصورت جریانی شکل گرفته، قرار گرفتند. این آقایان به هیچ وجه فکر نمی کردند در نتیجه بلوغ فکری و سیاسی مردم کوهدشت که بالاتر از میانگین کشوری است، موج حمایت از اصلاحات از آقای کورانی فر در مدت کوتاهی به آقای آزادبخت منتقل شود و وقتی دیدند این اتفاق افتاد به تکاپو افتادند نتیجه ی انتخابات را تحت تاثیر قرار دهند.

یعنی شما بر این باورید که در انتخابات کوهدشت تقلب و دزدی رخ داده است؟

قاطبه ی مردم معتقدند در انتخابات کوهدشت و در ابعادی به مراتب وسیع تر از مفهوم "دزدی”، "غارت” صورت پذیرفته است. به هر حال در هر انتخاباتی باید انتظار ضریبی از تخلف را داشت و ما با احتساب پنج تا شش هزار رای تقلبی، باز هم با اختلاف ده تا پانزده هزار رای، خود را برنده می دانستیم. همین الان هم باورمندم اگر آرا بازشماری شود، ما پیروزیم.

خب اعتراض به نتیجه ی آرا بدیهی ترین تدبیری بود که می توانستید بیاندیشید!

متاسفانه مسوولین امر حاضر به کم ترین همکاری در این زمینه نشده و بدون رسیدگی به شکایات و در میان بهت و شگفتی مردم، نتایج نهایی را اعلام نموده و صحت انتخابات را تایید کردند. نتایجی که البته میزان نهایی آن ها سه بار دستخوش تغییرات قابل ملاحظه ای شد.

شما که پیش بینی به زعم خودتان این غارت انتخاباتی گسترده را می کردید چرا این مسئله را پیشاپیش با افکار عمومی در میان نگذاشتید؟

در تمام طول پروسه ی انتخابات و در رابطه با سلامت انتخابات به مردم تضمین های لازم را می دادیم. دلایل آن هم یکی این که در نظر داشتیم مشارکتی حداکثری رقم بزنیم و دیگر این که از بروز هرگونه حادثه ای که جان شهروندان را به خطر بیاندازد، جلوگیری کنیم. هرچند در این مورد اطلاعاتی داشتیم که از امکان دست بردن در رای مردم حکایت می کرد اما نمی توانستیم این مسئله را عمومی کنیم. گرچه از طرف دولت با تاکید بر موضوعاتی از قبیل: تعلق دو سهم از هیئات اجرایی به هر کاندیدا و اعزام نمایندگان فرماندار غیربومی به کوهدشت، به ما تضمین برگزاری سالم انتخابات را می دادند اما تعهد تغییر برخی مدیران اجرایی در روزهای منتهی به انتخابات از طریق شخص وزیر منتفی اعلام شد.

استاندار لرستان را به چه میزان در این اتفاق تلخ مسوول می دانید؟

در این میان شخص استاندار علاقه مند به اجرای انتخاباتی پاک و سالم در کوهدشت بود و تلاش فراوانی برای این مهم انجام داد اما داستان انتخابات در کوهدشت از کنترل ایشان خارج شد و اختیار به صورت خود به خود و کامل به دست فرمانداری ها و بخشداری ها افتاد و چون فرمانداران و بخشداران شخص وزیر را پشتوانه ی محکم خود می پنداشتند، هیچ ابایی از هر نوع غارتگری نداشتند.

بسیاری از نمایندگان غیربومی فرماندار که برای تضمین حسن اجرای انتخابات به کوهدشت آمده بودند، با اذعان به نامساعد بودن شرایط این شهررا ترک کردند. آن شرایط نامساعد چه بود؟

هنگامی که در حضور صدها نیروی ویژه و در حیاط فرمانداری بمب صوتی به صدا در می آید،چه فکری باید در مورد سلامت انتخابات نمود؟ آیا به صدا در آمدن بمب صوتی در شب قبل از انتخابات، آن هم در محافظت شده ترین نقطه ی کوهدشت جز برای فراری دادن نمایندگان غیربومی فرماندار از کوهدشت بوده است؟ عدم تخصیص مکان اسکان و اجتناب از اختصاص ناهار و شام به نمایندگان غیربومی فرماندار با چه هدفی صورت پذیرفته است؟بدین ترتیب تعدادی از نمایندگان فرماندار در اثر انفجار بمب و تعدادی دیگر به دلیل عدم اسکان کوهدشت را ترک می کنند و در این حالت به صورت خودکار وضعیتِ دلخواه آقایان مهیا می گردد. در این میان از مجموع ۲۲۰ صندوق کافی است در ۵۰شعبه نماینده ی فرماندار و هیئات اجرایی و نظارت متعلق به کاندیدایی خاص باشند. حتا در شب انتخابات قریب به دو سوم از بازرسان ما حذف شدند و امکان حضور در شعب اخذ رای را پیدا نکردند.

تغییر تعداد زیادی از بازرسان در شب انتخابات به چه دلیل بود؟

بنا بر این بود که در صورت تعلق دو سهم از هیئات اجرایی به هر کاندیدا و اعزام نمایندگان فرماندار غیربومی به کوهدشت، به تعداد کافی بازرس به کاندیداها تعلق یابد اما با عدم تخصیص سهمیه های هیئات اجرایی از سوی فرمانداران و با اتفاقاتی که منجر به فرار نمایندگان غیربومی فرماندار شد و در بالا ذکر آن رفت و البته بازرسان نیز میان آقایان آزادبخت، ملکشاهی و امامی تقسیم شدند. پس همان طور که ملاحظه می کنید در بسیاری از صندوق ها عملاً نماینده ی فرماندار، اعضای هیئات اجرایی و نظارت و همین طور بازرسان متعلق به آقای ملکشاهی بوده اند. علاوه بر این، برابر قانون مصوّب که به تایید شورای نگهبان رسیده است، هر کاندیدایی باید نماینده ای سر هر صندوق داشته باشد که حضور وی از آغاز رای گیری تا پایان آن ضروری است. این در حالیست که حتا یک نماینده ی کاندیدا به آقای آزادبخت تعلق نگرفت. در این بین باید این نکته را گوشزد کنم که هیئت نظارت شهرستان براساس توصیه ی فرماندار این صحنه آرایی را انجام داده و همان طور که اشاره کردم نتیجه اش آن شد که در یک حرکت کاملاً غیرقانونی از پذیرفتن و صدور کارت برای نمایندگان کاندیدا خودداری شد و عملاً در اکثریت صندوق ها ما حتا یک نیرو هم نداشتیم.

حال سوال اینجاست که اگر انتخابات مجلس در حوزه ی انتخابیه ی کوهدشت و رومشکان توسط فرمانداران، بخشداران و در راس آن ها "مهندس” اسماعیل دوستی مهندسی نشده است، پس چرا ترکیب بسیاری از صندوق ها طوری چیده می شود که با یکدست بودن نمایندگان فرماندار، اعضای هیئات نظارت و اجرایی و بازرسان امکان غارت رای برای اللهیار ملکشاهی فراهم باشد؟

پرسش های بی پاسخ پرشماری پیرامون آن چه در روز انتخابات در کوهدشت و رومشکان گذشت، دهان به دهان می چرخد. آقای مومنی! به راستی چه شد؟

اولین سوال مهمی که در رابطه با رومشکان باید پرسید، پیرامون تعداد آرایی است که در این شهرستان به صندوق افتاده است. باید پرسید در این شهرستان که چیزی قریب به ۴۰ هزار نفر جمعیت دارد، چگونه حدود ۳۱ هزار رای به صندوق می افتد؟ یعنی با این اوصاف افراد ده سال به بالا هم رای داده اند. هم چنین جای سوال است که چرا در رومشکان ساعت ۱۱ قبل از ظهر تعرفه ها تمام می شود و حتا اکثر افرادی که طرفدار آقای ملکشاهی بوده اند موفق به رای دادن نشده و به آن ها گفته می شود به جایشان رای داده شده و از آنان خواسته می شود برای رای دادن به کوهدشت بروند؟

ماجرا هنگامی جالب توجه می شود که بدانیم در کوهدشت با حدود ۶۵ هزار رای که حداقل ۷۰ درصد آن متعلق به آقای آزادبخت، ۲۰ درصد آقای امامی و در خوش بینانه ترین حالت چیزی حدود ۱۰ درصد به آقای ملکشاهی تعلق داشته، ساعت ۱۱ رای گیری آغاز می شود.هم چنین چرا از کاربرانی که در چند روز باقی مانده تا انتخابات توسط شخص کرم محمدی به عنوان جانشین کاربران قبلی معرفی شده اند، خواسته می شود با تاخیری قابل توجه در شعب اخذ رای حاضر شوند؟در واقع ما هنگامی مطمئن از مهندسی انتخابات می شویم که متوجه می شویم این کاستی های عمدی در مقیاسی گسترده و در اکثریت قریب به اتفاق صندوق ها رخ داده است. مجموعه ی این عوامل سبب شد تا نتیجه ی انتخابات برای ما در همان ساعت ۱۱ پیش از ظهر مشخص باشد و اتفاقاً همین مطلب را نیز به استانداری انتقال دادیم. در واقع آقایان هنگامی که متوجه شدند "دزدی” آرا عقب ماندگی شان را جبران نمی کند، دست به "غارت” زدند و در این میان دیگر برایشان محلی از اعراب نداشت که مردم نظاره گر تخلفات اظهر من الشمس آن ها باشند. تخلفاتی نظیر:تمام شدن زودهنگام تعرفه در رومشکان، تاخیر قابل توجه در آغاز رای گیری در کوهدشت، شکستن صندوق رای، در دسترس نبودن مُهرهای نظارت و باز کردن کشوهای حاوی آن ها با دستگاه بُرش، نوشتن دسته ایِ تعرفه های رای در یک وسیله ی نقلیه، در یک خانه در جمع خانوادگی و توسط یک جوان ویلچری،چند صد شناسنامه در دستان یک نفر و آماده برای رای دادن، مردم روستای خلیفه که بابت نگرفتن رای عوامل اجرایی انتخابات را نفرین می کنند، از کار افتادن سیستم، دور انداختن تعرفه هایی که نامی غیر از اللهیار ملکشاهی روی آن نوشته شده، دستکاری در صورت جلسات، اعلام سه باره و متفاوت آرا برای فرد پیروز که همه و همه غارت انتخاباتی و نه دزدی را در حوزه ی انتخابیه ی کوهدشت و رومشکان تایید می کنند. لکه ی ننگی که در تاریخ انتخابات منطقه ماندگار خواهد شد.

این را هم البته اضافه کنم که مناطقی از قبیل: زیرتنگ، رودبار و وسکور تا سرطرهان طبق تقسیمات کشوری جزو رومشکان غربی هستند در حالی که تعرفه شان از کوهنانی و طرهان تامین شده است. بنابراین اگر ما می گویم رومشکان حدوداً چهل هزار نفر جمعیت دارد یعنی چهل هزار آمار شناسنامه ای می باشد در حالی که از این تعداد علاوه بر این که تعرفه های برخی مناطق از جاهای دیگر تامین شده، قریب به پنج هزار نفر نیز مهاجرت کرده اند و خارج از رومشکان هستند و در نهایت می توانیم بگوییم جمعیت فعلی و مقیم رومشکان چیزی حدود ۳۵ هزار نفر می باشد که از این ۳۵ هزار نفر ۳۱ هزار رأی اخذ شده. خب مردم خودشان قضاوت کنند که غارت از این روشن تر؟؟؟

شما چه فرد یا افرادی را مسوول این غارت انتخاباتی بزرگ می دانید؟

صد البته بنده نظام جمهوری اسلامی، رهبری معظم انقلاب، شورای نگهبان و دولت در سطح کلان را مبرّا از این گناه می دانم. حتا هیئت نظارت استان را کم تر گناهکار می دانم و هیئت نظارت شهرستان را نیز همراه این مهندسی و نه از طراحان آن می دانم. باز هم تکرار می کنم که "مهندس” اسماعیل دوستی در راس و آقایان محمدکرم محمدی و محمد محمدی نژاد و البته اکثریت بخشداران مهندسی این انتخابات را بر عهده داشته اند. این نکات را بارها و بارها باید تکرار نمود تا مردم منطقه بدانند چه کسانی به رای و نظرشان خیانت کرده اند.

زمان شمارش آرا همه عوامل – نظارت، اجرا و نماینده ی کاندیدا که اصلا وجود نداشته – یکدست بودند.حتا زمان تجمیع آرادر فرمانداری که رأی صندوق ها را جمع بندی می کردند هیچ شخص ثالثی حضور نداشته است یعنی نیروهای نظارت و اجرا کاملا متعصبانه طرفدار کاندیدای خاص بودند. بنابراین چه تضمینی وجود دارد آرایی که یک شب ۵۱۰۰۰ و فردایش ۵۴۰۰۰ و دو روز بعد ۵۷۰۰۰ اعلام می شود همان آرای واقعی باشد؟

آیامردم رومشکان را در غارت انتخاباتی مذکور مقصر می دانید؟

خیر. در واقع مقصر اصلی مجریان انتخابات و افرادی هستند که مقدمات تحقق غارت انتخاباتی صورت گرفته توسط عده ای اندک را فراهم آوردند. در ضمن بدخواهان بدانند با دامن زدن به شایعاتی بی پایه و اساس، ذره ای خلل در پیوندهای تاریخی و ناگسستنی مردم رومشکان با اهالی دیگر مناطق طرهان بزرگ رخ نداده و این پیوندها استوارتر و محکم تر از همیشه اسباب رشد و ترقی مردم منطقه را فراهم خواهد آورد.

بسیاری اکنون این سوال را مطرح می کنند که دلیل سرانجام تلخ داستان صیانت از آرا چه بود؟

ما برای تضمین مشارکت حداکثری و صیانت از آرا تلاش فراوانی کردیم. هم در بُعد کشوری و هم در بُعد جریانی بی تردید برگزاری انتخاباتی پرشور، حماسی و صد البته سالم به نفع ما بود. در بحث صیانت آرا بر اساس اطلاعات موثقی که داشتیم بنا بود تغییراتی در سطح مسوولین شهرستان های کوهدشت و رومشکان ایجاد شود یعنی مسوولین ارشد استان به این نتیجه رسیدند که این اشخاص توانایی برگزاری انتخابات سالم را در شهرستان های کوهدشت و رومشکان را دارا نیستند.ما نیز امیدوار شدیم با این وصف انتخاباتی سالم برگزار خواهد شد وحتا تا یک هفته پیش از برگزاری انتخابات به شکل گرفتن این مهم امیدوار بودیم که حدوداًشش روز مانده به انتخابات متوجه شدیم این مسئله توسط شخص وزیر وتو شده است. ایشان تاکید کرده بودند که نماینده ای خواهند فرستاد و هرآنچه ایشان تشخیص دهند عملی خواهد شد.

نماینده ی وزیر هم آمدند و در جلسه ای با حضور کاندیداها – آقایان آزادبخت، امامی و ملکشاهی –مصوب شد در هر صندوق به تعداد دو نفر هیئت اجرایی از طرف هر کدام از کاندیداها انتخاب و بازرسین تقسیم شوند و همچنین نمایندگان فرماندار نیز غیر بومی برگزیده شوند. خب ما قولی که در رابطه با برگزاری سالم انتخابات به مردم می دادیم بر این اساس بود که این مصوبه با حضور نماینده ی وزیر کشور به تصویب رسیده و این حداقل اتفاق ممکن بود و با وجود اینکه تغییر و تحولی ایجاد نگشته اما نماینده ی وزیر کشور در حضور کاندیداها این تعهد را داده اند و ما بر این باور بودیم که واقعاً این تعهد عملی خواهد شد که در نهایت منجربه تضمینی شد که به مردم دادیم.

با وجود اینکه مطمئن بودیم کرم محمدی انتخابات را سالم برگزار نمی کند و می دانستیم قصد مهندسی انتخابات را دارد اما باور نداشتیم که دست به غارت بزند. بر این باور بودیم هیئت نظارتی که این همه مدعی اطاعت امر مقام معظم رهبری هستند،مقداری مزاحمت در این کار ایجاد و اجازه نخواهد داد مهندسی انتخابات به شکلی که مد نظر فرمانداری است، صورت پذیرد اما متاسفانههیئت نظارت نیز با چشم بستن بر واقعیت ها، همگام و همراه با این مهندسی غارت شد.

در اینجا بود که ما تضمین سلامت انتخابات و صیانت از آراء را می دادیم و همانطور که عرض کردم بنا بود:
۱- تغییر ایجاد شود که رخ نداد ( وتوی وزیر کشور )
۲- حضور نماینده ی وزیر کشور در کوهدشت که با حضور کاندیداها مصوباتی داشتند و قرار شد هر صندوقی به تعداد دو نفر هیأت اجرایی داشته باشیم، نمایندگان فرماندار غیربومی انتخاب شوند و نظارت نیز تقسیم شود.

این مصوبات را آقایان محمدی و محمدی نژاد اجازه ندادند که اجرایی شود. بمب صوتی، عدم اسکان نمایندگان غیربومی فرماندار، حذف هیئات اجرایی که البته همه ی این ها در شامگاه ششم اسفند انجام شد. هنگامی که نماینده ی وزیر یا خود ایشان در شهرستان نبودند که چراییعدم اجرایی شدن مصوبه ی مذکور را جویا شوند.البته اگر همبودند شک نکنید آقای محمدی بر اجرا شدن مصوبه تاکید می کردند.

در اینجا بود که باز هم پی بردیم مردم از خواص جلوتر هستند، چراکه مردم هنوز هم بر این باور بودند که برگزاری سالم انتخابات امکان پذیر نیست.ما اعتماد کرده بودیم و باتوجه به اینکه علاقه مند بودیم اتفاقاتی نظیر مشارکت حداکثری و تقویت نظام صورت بگیرد و به خاطر فرمایشات مقام معظم رهبری می خواستیم که مردم در صحنه حضور داشته باشند و نمی خواستیم مشکلی برای شهر به وجود بیاید،به کسی آسیبی برسد ویا بازداشتیصورت گیرد. خب این اعتماد را اگر ما به مردم نمی دادیم واقعیت این است که مردم تحمل نمی کردند و به فرمانداری حمله می کردند. ما مجبور بودیم که این تضمین را به مردم بدهیم و ۴۸ ساعت آخر هم کاری از دست ما بر نمی آمد و دیدیم که فرمانداران و بخشداران پایبند مصوبه ای که با حضور نماینده وزیر کشور وضع شد نبودند و در واقع از عهده ی ما دیگر خارج شده بود ولی مردم از ۳ ماه قبل این روز را پیش بینی کرده بودند ولی ما متاسفانه فکر می کردیم به دلیل اینکه حقیقتاً بیشتر با دولت و حکومت در ارتباط هستیم به اندازه ای که تعهداتی در این زمینه داده بودند اجرایی می شود ولی متاسفانه سرنوشت انتخابات اینگونه رقم خورد.

با این اوصاف آیا شکست را می پذیرید؟

خیر. بنده معتقدم که بی تردید ما پیروز میدان هستیم.با وجود فرصت کوتاه و موانع متعددی که پیش رو داشتیم باز هم توانستیم موج اصلاح طلبی مورد نظرمان را ایجاد کنیم. ذکر این نکته ضروری است کهچه در ایامی که تبلیغات ممنوع بود و چه در ایام آزاد بودن تبلیغات، با سازماندهی کرم محمدی کاندیدای خاص به ادارات شهرستان نظیر: اداره آب و فاضلاب و شبکه ی بهداشت و درمان رفته و با زیر پا نهادن قانون به تبلیغ و سخنرانی انتخاباتی پرداخته است. تمامی اینها در راستای مهندسی انتخابات بوده که از قبل شروع شده بود و شخص فرماندار بانی این امر بود. البته با تمامی این اوصاف و با وجود تطمیع و تهدیدِاردوگاه زر و زور و تزویر باز هم قریب به پنجاه هزار نفر – به بخشی که شمارش نشده و بر رقیب افزوده شده نمی پردازم – در کنار هم جمع شدند و ندای همبستگی سر دادند.آیا این پیروزی نیست؟

برخی از منتقدان حمایت طیفی از اصول گرایان از شما را نشانه ی عدول تان از مواضع اصلاح طلبی می دانند. آیا صحت این ادعا را تایید می کنید؟

گاهی اوقات یک جریان با پیشینه ی روشن جناحی در پی ارائه ی راهکارهایی برای نجات یک شهر از ویرانی بر می آید. در این میان ممکن است نیروهایی غیرهمفکر اما ارزشی که دغدغه های به حقِ جریان مقابل را درک کرده اند، به آن بپیوندند. در ماجرای انتخابات کوهدشت نیز این برادران اصولگرا بودند که نسبت به ما لطف داشتند و از ما حمایت کردند. ما همان جریان خود را ادامه دادیم. گرچه من معتقدم در کوهدشت اصولگرایی و اصلاح طلبی در زمانی ارزشمند است که به فکر کار و شغل برای بیکار ترین شهر کشور باشند و باز معتقدم که خارج از اینکه چه اصولگرا و چه اصلاح طلب دارای فکر هستند اما این بار از این دایره خارج و همگی به فکر رشد و توسعه کوهدشت و کم کردن مشکلات و معضلات منطقه بودیم و برادران اصولگرانیز به این پی برده بودند که ما هم در پی این امورات هستیم و از ما حمایت نمودند. اصول گراهایی که شناخت کاملی از جمع ما داشتند و می دانستند همه ی این عزیزان انسان های با صداقتی هستند. به این که آقای محمد آزادبخت نخبه ای است از خانواده ای مذهبی و منتسب به شهدای گرانقدر و البته این که جمع ما جمعی هستند همگی ایثارگر، رزمنده و منتسب به خانواده ی شهدا که قصد خدمت به این شهر را دارند و به همین دلایل حمایت نمودند.

ما از شخصی که هم فاقد ارزش باشد و هم کاری برای مردم انجام ندهد و همفکرمان نباشد، حمایت نکردیم. اصولگرایانی که از ما حمایت کرده اند معتقدند حداقل در دو چیز مشترک هستیم. یکی در پای بندی به ارزش ها و دیگری داشتن دغدغه ی کوهدشت. منتها مبنای برخی در حمایت از نامزدها نه کار بوده، نه ارزش و نه فکر. بنده بر این باورم اگر قرار است کسی توبیخ شود اینان هستند گرچه تعداد آنها زیاد هم نبوده و اگر بخواهیم حساب کنیم عددشان به ۵ درصد اصلاح طلبان هم نمی رسد.

خروج برخی از جریان اصلاحات را چگونه تعبیر می کنید؟

کسانی که ادعای اصلاح طلبی دارند و من معتقدم که من بعد آنها را نباید اصلاح طلب محسوب نمود چراکه این بار کاملا شفاف و روشن خط سیرها مشخص بود و مانند دوره ی گذشته نبود و جای هیچگونه ابهامی وجود نداشت. اینها درواقع آن روش را ترجیح داده اند و ما نیز قصد سرزنش شان را نداریم. به هر حال فکر و ماهیتشان را بروز داده اند و بنده نیز معتقدم که اتفاقاً در این دوره ماهیت خود را نشان داده اند و تا به حال زیر سوال بوده اند که خود را به شکلی دیگر نشان داده اند منتها امروز دیگر همه چیز روشن شده است.

خیلی ها بر این باور هستند که شما در جریان فرستادن تعرفه های اضافه بر جمعیت حائز شرایط به رومشکان و بخش ها بوده اید. چرا اعتراضی نکردید؟

خیر در جریان ریز مسائل نبودم چراکه واقعاً ما اعتقاد داشتیم انتخابات مهندسی نشده، تقلب در سطح معمول انجام شده و شاید در بدبینانه ترین حالتقریب به ۵ یا ۶ هزار رای تقلبی به صندوق انداخته می شود. با این حال اما مدلی از مهندسی که شکل گرفت یک "مهندسی غارت” بود نه "مهندسی دزدی”. اصولاً مقوله های غارت و دزدی را می بایست به عنوان دو مفهوم جداگانه مورد بررسی قرار داد. با این اوصاف ما واقعاً از مهندسی غارت هیچگونه اطلاعی نداشتیم. مهندسی غارت پس از چهارشنبه و همایشی که برگزار گردید و دیدند که دیگر دزدی کارساز نیست و برنده ی حتمی انتخابات کیست، کلید خورد.در این بین افرادی که در واقع مهندس نبودند و آنها را مهندس خطاب می کردند، نشان دادند واقعاً لایق این عنوان هستند. در واقع ما یک مقدار عقب بودیم و حال پی برده ایم که این دوستان واقعاً مهندس هستند.این دوستان مهندسی تقلب و دزدی را تا روز سه شنبه ی پیش از انتخابات در دستور کار داشتند اما با همایش عظیمی که چهارشنبه انجام شد و مردم همه دیدند که برد قطعی با کیست، مهندسی غارت را چهارشنبه شب طراحی نمودند و روز انتخابات به اجرا گذاشتند و به این ترتیب همگی دیدیم چه اتفاقی رخ داد.البته در یک انتخابات شفاف، تعرفه های اضافی مشکلی ایجاد ننموده و عودت خواهند خورد.

نقش افراد معین اجرایی بود یا نظارتی ؟

نقش آن ها نظارتی بود و اصلا افراد معین نمی توانستند نقش اجرایی داشته باشند و این نقش نظارتی به خاطر تقویت روحی بود و عملا این آقایان نقشی نداشتند.

آقای مومنی! مایلم قدری راجع به تجمع خود جوش پس از اعلام نتیجه ی انتخابات صحبت کنیم.

پس از انتخابات و باتوجه به اینکه مردم شاهد آن غارت ناجوانمردانه بودند، یک حرکت خودجوش شکل گرفت. در این میان ما به خاطر اینکه مشکلی برای کسی به وجود نیاید و افراد احیاناً بازداشت نشوند و از طرفی چون اصلاح طلبیم ومعتقد به رعایت قانون و پیگیری از طرق قانونی هستیم– و البته فکر می کردیم مسوولین امر بر اساس همین قانون حق پایمال شده مان را به ما باز خواهند گرداند -،تجمع خیابانی را تایید نکردیم. مسوولین استان در تماس با ما خواستار آرام کردن مردم بودند و ماهم واقعاًنه اعتقادی به حضور در کف خیابان ها و نه برنامه ای برای این تجمع داشتیم. به محض اینکه مردم وارد خیابان شدند، آقای آزادبخت و امام جمعه ی محترم سخنرانی و دعوت به آرامش کردند. ما نیز اطلاعیه دادیم و از مردم خواستیم آرامش خود را حفظ کنند و توانستیم در مدت کوتاهی این قضیه را جمع کنیم.

در قضیه ی تجمع خودجوش، مردم به ما که وعده دادیم قانون نسبت به این غارت انتخاباتی سکوت نخواهد کرد و فریاد اعتراض آنان شنیده خواهد شد، اعتماد کردند و به خانه رفتند اما در اینجا نیز متاسفانه با فیلتری که در استان وجود داشت، اعتراضات و البته چگونگی غارت رای مردم به مقامات بالا انتقال داده نشد. بنده البته در این قضیه شورای نگهبان و دولت را مقصر نمی دانم اما در کوهدشت کرم محمدی را به عنوان به اصطلاح نماینده ی دولت که عامدانه اعتراضات را خفه کرد تا به بیرون درز نیابد، یکی از مقصران اصلی می دانم.

آیا پیگیر اعتراضات بودید؟

به اعتماد این که دولت در حال بررسی قضیه است ما نیز در این خصوص تلاش وافری انجام دادیم. گرچه خیلی وعده و وعیدها مبنی بر پیگیری اعتراضات داده شد اما حتا در حد یک بازرسی مختصر نیز به این امر توجه نشد که در این میان همان طور که اشاره کردم خیانت برخی مسوولان شهرستان در عادی جلوه دادن شرایط از مسائلی است که مردم قطعاً بر مقصران نخواهند بخشید.

اما این مسوولانی که شما اشاره کردید، همواره داعیه ی قانون مداری و دلسوزی برای نظام را دارند!

بنده کوچک ترین اعتقادی به ادعای این افراد معلوم الحال در دلسوزی شان برای نظام ندارم. اصولاً بر این باورم مسوولی که حق الناس را زیر پا بگذارد، اعتقادی به آخرت ندارد. حال کسی که اعتقادی به آخرت ندارد را باید دلسوز نظام نامید؟ کسی که برای کلام خدا ارزشی قائل نیست را باید معتقد به اسلام، قرآن و نظام دانست؟

یعنی شما در این شرایط و در سطح شهرستان و استان دلسوزی نمی بینید؟

قطعاً می بینم. از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، اداره ی اطلاعات و امام جمعه ی محترم شهرستان کوهدشت باید به عنوان دلسوزان واقعی نظام نام برد.گرچه مردم به حقوق خود نرسیدند اما این نهادها تمام تلاش شان را در جهت تحقق جمله ی معروف مقام معظم رهبری مبنی بر حق الناس شمردن رای مردم به کار گرفتند که این امر شایسته ی تقدیر و تشکر است.

پس با این اوصاف به نظر می رسد بخش قابل توجهی از مردم اعتمادشان به شفافیت انتخابات در کوهدشت را از دست داده اند.

متاسفانه بله. این بدبینی وجود دارد و خیلی ها اعتقادشان سست شده و اعتمادشان برای شرکت در انتخابات بعدی سلب شده است. معتقدم هزینه ای که نظام بابت ماجرای انتخابات کوهدشت داده بدون اینکه نقشی در این موضوع داشته باشد، سخت گزاف بوده است و کسانی که با کلید زدن آن غارت انتخاباتی عجیب و غریب، این هزینه های سنگین را به نظام تحمیل کردند، باید هم در دنیا و هم در آخرت – هر چند کسی که حق الناس را رعایت نمی کند، اعتقادی به آخرت نداردپاسخ گو باشند.

علاوه بر این نه تنها هواداران آقای آزادبخت بلکه کسانی که به کاندیداهای دیگر نیز رای داده اند و در مجموع بیش از ۲۵۰ هزار نفر جمعیت کوهدشت و رومشکان اعتمادشان را از دست داده اند.برای آنانی که حق شان ضایع شده این سوال پیش می آید که چرا حق ما را پس نمی دهند و آنانی که تخلف کرده اند نیز خودشان بر اتفاق رخ داده واقف هستند و مجریان نیز آگاهند که چه کرده اند. در کل اعتقادم این است که مجریان و مردم شهرستان های کوهدشت و رومشکان اعم از طیف های مختلف همگی اعتمادشان را از دست داده اند و انتخابات ۷ اسفند ۹۴ در کوهدشت برای همیشه به یک مثال تبدیل خواهد شد. یک مثال در پایمال کردن صریح حق مردم در حالی که دولت و دیگر دستگاه ها همگی ناظر این امر باشند و هیچ اقدامی انجام ندهند.

از قرار معلوم و برای وحدت جریان اصلاح طلب کوهدشت و همراهی آقای دوستی با این جریان، مذاکراتی میان شما و ایشان در دستور کار قرار گرفت. چرا این مذاکرات به بن بست رسید؟با توجه به این که جریان اصلاح طلب کوهدشت در این دوره به کاندیدایی واحد رسیده بودند آیا بهتر نبود هماهنگی های لازم با آقای دوستی انجام می شد تا ایشان نیز با این جریان همراه می شدند؟

قبل از هر چیز مایلم نقبی به گذشته بزنم. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که اسماعیل دوستی همانی است که بالاخره در این دوره ماهیتش برای مردم آشکار شد. به دیگر سخن، این گونه نبوده که مدل رفتار سیاسی وی قبلاً از قرار دیگری بوده باشدو حال دچارتغییر و تحول گردد. در واقع ماهیت شخصیتی و سیاسی دوستی از همان آغاز به همین ترتیبی بوده که اکنون البته نمودی روشن و واضح یافته است. شاید در گذشته که ما اسماعیل دوستی را نه چهره ای اصلاح طلب که فردی منفعت طلب می نامیدیم، برخی به ما ایراد وارد می آوردند که وی در هر حال اصلاح طلب است. بنده ابداً علاقه ای به پرداختن به این موضوع نداشته و ندارم اما برای ثبت در تاریخ لازم می بینم برای یک بار هم که شده از شناخت سی ساله ام از آقای دوستی سخن به میان آورم. از همان سال های آغازین دهه ی ۶۰ که چپ های خط امامی دست بالا را در سپهر سیاست ایران داشتند، آقای دوستی با علم به این موضوع تمایلات چپگرایانه – نه به دلیل تعلقات فکری بلکه برای تامین منافع شخصی – پیدا کرد. در واقع به این دلیل که در دهه ی ۶۰ چپ ها در کشور و کوهدشت بر اوضاع مسلط بودند، آقای دوستی لازم دید تمایلات منفعتی خود را به اردوگاه چپ ها – و نه راست هابکشاند.البته ناگفته نماند در همان سال ها نیز آقای اسماعیل دوستی روابطی نیز با جریان راست داشت که مورد نقد چپ ها بود اما با این حال این شترسواری دولا دولای ایشان مورد اغماض برخی آقایان قرار گرفت. حتا در دومین دور کاندیداتوری آقای اسفندیارپور باور دوستان خط امامی بر این پایه بود که فعالیت های آقای دوستی نه برای پیروزی آقای اسفندیارپور که برای جا انداختن خودش در فضای سیاسی کوهدشت برای کاندیدا شدن در ادوار بعدی است. البته بنده در مصاحبه ی قبلی اشاره کردم ایشان در اردوگاه اصلاح طلبی بوده و برای اصلاحات تلاش هم نموده است که در آن موقعیت هم به خاطر مصلحت بود و هم این که واقعاً همراهی داشته هر چند به صورت مصلحتی و برای تامین منافع شخصی.

شبهات فراوانی پیرامون مواضع ایشان در انتخابات ریاست جمهوری هفتم که منجر به پیروزی آقای خاتمی شد، مطرح می شود. آیا دوستی واقعاً از ناطق نوری حمایت کرد؟

در جریان انتخابات ریاست جمهوری هفتم در سال ۷۶ که به حماسه ی دوم خرداد انجامید، باز هم نقش آفرینی آقای دوستی که آن روزها نماینده ی چپگرای کوهدشت در مجلس پنجم بود، قابل تامل است.آن اوایل که آقای خاتمی به عنوان کاندیدای جریان چپ برای انتخابات ریاست جمهوری معرفی شده بودند و با وجود شناخت کافی و وافی که نخبگان سیاسی از ایشان داشتند اما با توجه به شناخت اندک عامه ی مردم، روند جا افتادن رییس دولت اصلاحات به عنوان کاندیدای نهایی چپ ها سخت و با مشکلات فراوانی همراه بود. در همان آغازین روزهایی که آقای خاتمی به عنوان کاندیدای نهایی معرفی شده بودند، بنده به اتفاق دو نفر از دوستان به ملاقات آقای دوستی در تهران رفتیم.وی با تاکید بر این که نظام آقای ناطق نوری را به عنوان رییس جمهور معرفی خواهد کرد– و این ظلمی آشکار به نظام بود-، از ما نیز خواست که با حمایت از آقای ناطق از این به گفته ی ایشان "بچه بازی ها” دست برداریم و با حمایت از خاتمی برای خود دردسر درست نکنیم. نکته ی جالب توجه اینجاست که آقای دوستی با وجود حمایت آشکار و مکتوب از آقای ناطق نوری در آن انتخابات، به محض پیروزی آقای خاتمی خود را هوادار کاندیدای پیروز جلوه داد.

با شنیدن عبارت "اسماعیل دوستی” چه کلماتی به ذهن شما متبادر می گردد؟

بی تردید صفاتی نظیر "مهندس” و "هنرمند”که به معنای واقعی کلمه زیبنده و برازنده ی شخص آقای اسماعیل دوستی است. بنده در گذشته هنگامی که از ایشان با عنوان مهندس یاد می شد، ناراحت می شدم که چرا به کسی بدون این که در علوم مهندسی تحصیل کرده باشد صفت مهندس اطلاق می شود اما حال باید اعتراف کنم ایشان با مهندسی کم نظیری که در انتخابات مجلس ۹۴ در کوهدشت و به ویژه در ۴۸ ساعت آخر انجام دادند، بی تردید در زمینه ی "مهندسی انتخابات” سرآمد روزگار هستند. مسئله ای که در انتخابات نظام جمهوری اسلامی مرسوم نبوده، مفهوم "غارت انتخاباتی” است که توسط آقای دوستی برای اولین بار با موفقیت آزمایش شد.

صفت بارز دیگر آقای دوستی "هنرمند” بودن ایشان است به نحوی که این هنر را دارد به عنوان مثال علیه آقای خاتمی باشد و با پیروزی ایشان، در شنبه ی بعد از انتخابات به یکی از حامیان آقای خاتمی بدل شود. در انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ آقای دوستی طرفدار پر و پا قرص آقای کروبی بودند و بعد از انتخابات نیز ارتباط ایشان با خانواده ی کروبی کما فی السابق ادامه داشت. نکته ی جالب این که ایشان هدایت کردن آقای کروبی به راه راست را به عنوان توجیه آن دیدارهای مکرر به دستگاه های امنیتی ذکر می کند و البته در حضور آقای کروبی مواضع ایشان را تایید می نماید. با این حال هنرمندی آقای دوستی وقتی به اوج می رسد که ایشان با وجود تغییر مواضع ۱۸۰ درجه ای می تواند طرف مقابل را راضی به پذیرش مواضع جدیدش کند. آقای دوستی در سال ۹۲برای گرفتن تاییدیه برای کاندیداتوری در انتخابات شورای شهر چهارم، ارتباط با اصلاح طلبان را تا حدود زیادی قطع نمود. در انتخابات شورای شهر و با رد صلاحیت چهره های مطرح اصلاح طلب، ایشان که صلاحیتش مورد تایید قرار گرفته بود برای ورود به لیست اصلاح طلبان تقویت ارتباطات گذشته را در دستور کار قرار داد. به دیگر سخن ایشان در مقطع بررسی صلاحیت ها ارتباط با اصلاح طلبان را قطع و سپس با گرفتن تاییدیه و برای ورود به لیست طیف اصلاحات با چرخشی ۱۸۰ درجه ای روابط با اصلاح طلبان را گرم تر از هر زمان دیگری دنبال نمود.

در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ آقای دوستی در بدو امر از آیت الله هاشمی حمایت نمود. با رد صلاحیت آقای هاشمی، تمایل اسماعیل دوستی با توجه به شرکت در انتخابات شورای شهر متوجه شهردار تهران یعنی آقای قالیباف شد. در این جا نیز آقای دوستی بر این باور بود که انتقال موج امید از آقای هاشمی به آقای روحانی آن هم در این زمان اندک محال می نماید و بر همین اساس تا عصر روز ۲۴ خرداد ۹۲ از قالیباف حمایت می کرد. دوستی البته این بار و نسبت به انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ که روز بعد از انتخابات تغییر جهت داده بود، عصر روز ۲۴ خرداد ۹۲ و با مشاهده ی اقبال عمومی به آقای روحانی، چرخش ۱۸۰ درجه ای خویش را هنرمندانه تر از قبل صورت داد.

در مورد ادعای آقای دوستی که مدل اعتدال گرایی خود را با رییس جمهور مقایسه می کند، چه نظری دارید؟

آقای دوستی خودش را با آقای روحانی مقایسه می کند و معتقد است الگوی وی باید در سراسر کشور فراگیر شود. در مورد رییس جمهور روحانی باید گفت ایشان بسیار شفاف عمل می کنند. از حمایت از لیست امید در سراسر کشور گرفته تا پشتیبانی تمام قد از آقای عارف که در سفر مشترک به یزد نمود کامل آن به منصه ی ظهور رسید، وجود هرگونه ابهام در موضع گیری های آقای رییس جمهور را رد می کند.حال مقایسه کنید مواضع شفاف و صریح رییس جمهور روحانی را با اسماعیل دوستی که در پای تخت ظاهراً مدعی اصلاح طلبی است – گرچه در ادعای ظاهری خویش و در پای تخت نیز در مواقع لازم گرایش اصول گرایی را نیز از خود نشان داده است – اما در کوهدشت از هر فرصتی برای ضربه زدن به اصلاحات استفاده می کند. به عبارت دیگر این مقایسه چه به لحاظ جایگاه و چه از دیدگاه طرز تفکر یک قیاس مع الفارق است.

آیا آقای دوستی مایل به پیوستن به ائتلاف اصلاح طلبان بود؟

آقای دوستی در ابتدای شکل گیری ائتلاف ۱+۶ بر این نکته تاکید می کردند که هیچ یک از کاندیداهای این گروه از فیلتر شورای نگهبان رد نخواهند شد و در صورت تایید شدن نیز احتمال رای آوری بسیار ضعیفی خواهند داشت. از آن جا که ماهیت واقعی آقای دوستی برای بسیاری از مردم فاش نشده بود و از طرف دیگر با بنا نهادن گروه ۱+۶، پیام هایی مبنی بر لزوم شرکت آقای دوستی در این ائتلاف به ما می رسید، ما نیز نه تنها هیچ مخالفتی با این موضوع انجام ندادیم که حتا از طریق آقایان حاج محمد رضایی و حجت الاسلام والمسلمین هادی قبادی ایشان را به حضور در مذاکرات گروه ۱+۶ دعوت نمودیم. پاسخی که ایشان به حاج آقا قبادی داده بودند بسیار تاسف بار و البته عبرت آموز است: "حتا اگر آقای خاتمی از بنده بخواهد، من در جلسه ی اجماع اصلاح طلبان شرکت نخواهم کرد.”ما حتا با وجود علم به ماهیت اسماعیل دوستی اما باز هم به احترام برخی دوستان دغدغه مندِنگران جریان که خواستار پیوستن ایشان به اجماع اصلاح طلبان بودند، مذاکرات مستقیم با وی را کلید زدیم. این طیف از دوستان بر این باور بودند حال که با اجماع اصلاح طلبان و پس از گذشت سال ها چهره های شاخص جریان بالاخره زیر چتر اجماع گرد آمده اند، بهتر است برای تضمین ۱۰۰ درصدی پیروزی آقای دوستی هم به این اجماع بپیوندد. هر چند ما معتقد بودیم این پیروزی با حمایت اکثریت اصلاح طلبان و بخشی از اصول گرایان و بدون آقای دوستی هم بدست خواهد آمد اما برای احترام به نظر برخی دوستان به مذاکره با وی پرداختیم.

مذاکرات با آقای دوستی در نهایت به کجا انجامید؟

مجموعاً چهار جلسه به مذاکره با آقای دوستی پرداختیم. در جلسه ی اول که با حضور آقای اسفندیارپور، بنده، آقای محمد آزادبخت و چند تن دیگر از دوستان منعقد گردید، آقای دوستی صراحتاً عبور از اللهیار ملکشاهی را برای خود غیرممکن اعلام نمود.

دلیل خاصی برای این موضع گیری از طرف آقای دوستی عنوان نشد؟

خیر. ایشان دلیلی برای این مسئله ذکر نکرد. هر چند به زعم خودشان عقبه ی اصلاح طلبی ضعیف صیدعلی کورانی فر به عنوان یکی از دلایل عدم تمایل به حضور در اجماع اصلاح طلبان نام بردند اما بعدها پس از توافق بر سر کاندیداتوری محمد آزادبخت و با عدم پیوستن اسماعیل دوستی به اجماع ثابت شد که آن ادعا هم توخالی بوده است.من حیث المجموع و در طول جلسات مذاکره، بنده به این نتیجه رسیدم که آقای دوستی با توجه به قول و قرارهایی که با آقای ملکشاهی داشته اند و بنده از قطعیت شخصی یا سیاسی بودن آن ها بی اطلاعمممکن است به دلیل توافقات احتمالی پشت پرده ای که آقای دوستی با اصول گرایان کشور داشته اند و با توجه به سوابق گذشته که چنین امری از ایشان بعید نیست، رنگ و بوی سیاسی هم داشته باشد – عبور از آقای ملکشاهی برایشان مقدور نخواهد بود.البته مردم حفاظت از اموال ایشانکه زحمات فراوانی برای بسط و گسترش آن متحمل شده اند را دلیل اصلی عدم عبور آقای دوستی از آقای ملکشاهی می دانند. همگان به یاد دارند که آقای دوستی هنگام تبلیغات انتخابات خودش به دلیل عدم استطاعت مالی از رنو ۵ متعلق به باجناق شان استفاده می کرد. حال اصولاً رشد مالی اعجاب آور آقای دوستی مسئله ای است که خودشان باید پاسخ گو باشند.

اما آقای مومنی! زمزمه هایی پیرامون فعالیت های اقتصادی شما نیز به گوش می رسد!

۲۰ درصد سهام هتل سالیز خرم آباد متعلق به اینجانب است که اعتبار آن با تسهیلات بانکی ای که دریافت آن نیاز به هیچ رابطه ی خارج از ضابطه ای نداشت، تامین گشته است. به جز این یک مورد، بنده صراحتاً تاکید می کنم که هیچ گونه فعالیت اقتصادی نداشته و اصولاً هرگونه ورود به فعالیت های اقتصادی اعم از خرد و کلان را از اساس تکذیب می کنم.بنده به دلیل مشغله های صرفاً سیاسی و افتخار خدمت به مردم در گره گشایی از کارشان از دریافت هرگونه امتیازی که بار مالی داشته باشد، بی بهره بوده ام و اگر کسی به جز سهام هتل و خانه ای کلنگی در کوهدشت کم ترین بهره مندی اقتصادی ای از اینجانب سراغ دارد، از طرف من تقدیم به ایشان!

آقای دوستی همیشه از ناگفته هایی سخن به میان آورده است و به نوعی طیف شما را تهدید به افشاگری می کند. آیا محتوای آن ناگفته ها برای شما قابل پیش بینی است؟

نمی دانم اما در این خصوص ایشان با اقتدا به محمود احمدی نژاد و آن بگم بگم های معروف سعی در آلوده نمودن فضا را دارد که بنده در همین جا اعلام می کنم اگر ایشان در زمینه ی مسائل مختلف اعم از: مالی، اخلاقی، سیاسی ونکته ای برای افشا کردن دارند، حتماً خواهیم شنید. البته در صورت بروز این وضعیت و با وجود عدم تمایل ما به ادامه ی روند مذکور اما آمادگی پاسخ گویی به ادعاهای وی را داشته و در نهایت ثابت خواهد شد که در این میان چه کسی متضرر می شود.

اسماعیل دوستی معمولاً پاسخی به مسائل مطروحه توسط شما و همفکران تان نمی دهد. به عنوان نمونه وی سال گذشته نیز جواب مصاحبه ی شما را آن طور که انتظار می رفت، نداد.آیا ایشان وزن خود را سنگین تر از این می داند که پاسخگو باشد؟

البته در این مدت ایشان عملاًشروع کننده بوده و ما در مقام پاسخگویی برآمده ایم. با این حالاگر منظور وزن مالی ایشان است که باید گفت استطاعت مالی هیچگاه وسیله ی سنجش شان انسان ها نبوده و نیست.این شان را مردم باید تشخیص بدهند. شخصاً شان افراد را در صداقت، درستی، اعتماد مردمی، پاک دستی، رعایت ادب در گفتارهای روزمره، ثبات نظر و ترجیح منافع جمعی بر مصالح فردی و گره گشایی بی چشمداشت از کار مردم و نه استفاده ابزاری از آن ها در مواقع نیاز می بینم که در این میان چه از نظر اعتبار محلی و کشوری از دولت گرفته تا ملت، چه از نظر دارا بودن ثبات رای و فکر اصلاح طلبی، چه از دیدگاه شخصیتی، چه از منظر آشنایی با مسائل سیاسی روز و یا داشتن مدرک معتبر دانشگاهی روشن است که شان چه کسی بالاتر است.

ارتباط آقای دوستی با چهره های سرشناس اصلاح طلب پای تخت که تا به حال حسنه و تنگاتنگ بوده است را زین پس چگونه ارزیابی می کنید؟

در انتخابات دوره ی نهم مجلس که در اسفند ماه ۹۰ برگزار شد و در نبود کاندیدای اصلاح طلبان در کوهدشت، حمایت وی از نامزدی اصول گرا برای اصلاح طلبان کشور امری غیرقابل قبول نبود اما این بار و با حضور کاندیدای واحد اصلاح طلبان با تفکر اصیل اصلاح طلبی و در مقابل حمایت ایشان از نامزدی اصول گرا و تقابل تمام عیار با کاندیدای اصلاح طلب، شرایط به میزان قابل ملاحظه ای دستخوش تغییر شده و ایشان دیگر توجیهی برای دور زدن هنرمندانه ی جریان اصلاحات ندارد. با تمامی این ها البته هنرمندی ایشان قابل پیش بینی نبوده و مشخص نیست این بار آقای دوستی چگونه رفتار خود را نزد آقایان توجیه خواهد نمود.

ماجرای مذاکرات محرمانه شما با آقای ملکشاهی تاچه میزان صحت دارد؟ مذاکراتی که گفته می شود در آن قول تایید شدن آقای اسفندیارپور و شما در پای تخت در برابر عدم تحرک سیاسی تان در کوهدشت داده می شود.

پرداختن به این شایعات که با توجه به سوابق روشن و شفاف اصلاح طلبی ما و البته عدم ارائه ی هیچ سند معتبر و مستدلی از سوی مدعیان و صد البته تلاش های شبانه روزی مان برای موفقیت کاندیدای اصلاح طلب شهرستان بیشتر به یک شوخی زننده شبیه است را کسر شان خود می دانم و شایعات از این دست را به هیچ وجه جدی نمی گیرم. با این حال و برای این که پاسخی به پرسش شما داده باشم، باید این سوال را مورد بحث قرار دهیم که چرا آن ادعا عملی نشد و آقای اسفندیارپور و بنده رد صلاحیت شدیم؟ مگر ادعا نمی کنند آقای ملکشاهی توان رد و تایید صلاحیت هر کاندیدایی را دارد پس چرا آن قول و قرار ادعایی مضحک جامه ی عمل نپوشید؟ فارغ از این مسئله، تعلقات فکری آقای اسفندیارپور و بنده که بر کسی پوشیده نیست و بر همگان آشکار است که برخلاف برخی، فکر و اندیشه ی ما از گذشته تا به حال و انشاالله تا آینده قابل معامله نبوده، نیست و نخواهد بود. بنده با وجود شانس بزرگی که برای احراز صلاحیت داشتم، حتا برخی رایزنی های معمول که از سوی نامزدها برای تایید صلاحیت انجام می شود را نیز انجام نداده ام. نکته ی تکمیلی دیگر این که شایعه پردازان با دامن زدن به این شایعات جایگاه شورای نگهبان قانون اساسی را تا سطح یک دکان انجام معاملات تنزل می دهند که باید به این مسئله نیز در جای خود پرداخته شود. من حیث المجموع این مدل شایعات را یک شوخی می دانم و آن را جدی نمی گیرم. بی شک خود آنانی که این شایعات را دامن می زنند بیش از همه آگاهند که ما اهل معامله و بده بستان نیستیم و البته برای آن دسته از دوستان خودمان که این شایعات را قابل سوال از ما می دانند نیز متاسفم.

این روزها سوالات بی پاسخ فراوانی پیرامون نقش شما و دوستان تان در رویدادهای دهه ی ۶۰ مطرح می شود. مایلم نظر شما را در این رابطه جویا شوم.

ما از همان ابتدای انقلاب عضوی از جریان چپ که بعدها اصلاح طلب نامیده شد، بوده ایم. با فرض صحت ادعاهای دوستان، آیا رسیدن به نقطه ی کنونی شایسته ی تشویق است یا مستوجب مواخذه؟ آیا آقایان آقای دوستی که خود را از همان آغازین سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی عضوی از این جریان می داند، از اتهامات شان مبرّا می دانند؟ قاطعانه بر این باوریم آن عده ای که هم چنان بعد از گذشته بیش از سه دهه از آن روزها طرز تفکرشان ذره ای پیشرفت نداشته است و صد البته آن دسته که از ادعای روشنفکری در آن روزها به واپس گرایی امروز رسیده اند و به دامن اصول گرایی از نوع متحجر آن افتاده اند، مستوجب سرزنش و مواخذه اند نه مایی که کلیدواژه ی سخنان مان در این سال ها عبارت هایی نظیر: مردم سالاری دینی، آزادی بیان، اصلاح، اعتدال و … بوده است.

تلخ ترین عبارتی که در سال گذشته شنیده اید، چیست؟

با شنیدن کلمه ی”قانون”، آرامش و امنیتی لذت بخش سرتاسر وجود هر انسانی را فرا می گیرد اما بنده عبارت "مُرّ قانون” که در سال گذشته بارها و بارها توسط کرم محمدی استعمال شده است را تلخ ترین عبارتی می دانم که در سال گذشته شنیده ام چون این گزاره شوربختانه از دهان کسی خارج می شود که نقش بی بدیلی در غارت رای مردم در کوهدشت ایفا نموده است.

به نظر شما آقایان در خصوص موضوع غارت و دزدی رای مردم چه پاسخی خواهند داشت؟

بی تردید با تاکید مجدد بر سلامت انتخابات و با سوگند به قرآن و تکیه بر مفاهیمی نظیر اجرای مُرّ قانون، سعی در وارونه جلوه دادن حقایق خواهند داشت.

عملکرد نماینده ی کوهدشت را در چهار سال گذشته چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا وی در عملیاتی کردن شعارهایش موفق بوده است؟

ایشان را نمی توان در جمع نمایندگانی که مزاحمت علنی و آشکار برای دولت ایجاد نموده اند، قرار داد. با این حال رفتار سوال برانگیز آقای ملکشاهی در تحت فشار گذاشتن وزرا برای این که در عزل یا نصب فلان مدیر اداره در کوهدشت و رومشکان حتماً به سلیقه ی وی عمل شود وگرنه خطر استیضاح تهدیدشان می کند، نه تنها با هیچ معیار شرعی و عرفی قابل توجیه نیست که فشار مضاعفی بر دولت است که با ادعاهای ایشان مبنی بر همراهی با دولت سازگاری ندارد. ایشان از همان ابتدا و در تقسیم بندی های رایج سیاسی، به گفتمان اصول گرایی تعلق داشته و همگان حمایت وی از محمدباقر قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ که به عنوان سخنگوی نمایندگان لرستانی هوادار قالیباف در خرم آباد به سخنرانی برای نامزد اصول گرایان پرداخت را به یاد دارند.

عملکرد ایشان را در بُعد شهرستانی چگونه می بینید؟

در بُعد شهرستانی بنده باورمندم نه آقای ملکشاهی در چهار سال گذشته خدمات قابل توجهی به مردم انجام داده است و نه البته دیگر نمایندگان کوهدشت در ادوار گذشته ی مجلس توانسته اند در راه آبادانی کوهدشت گام های موثری بردارند. اصولاً باید بپذیریم هر کدام از ما به نحوی در عقب ماندگی کوهدشت و این که شهرمان به عنوان بیکارترین شهر کشور معرفی می شود، مقصر بوده ایم. با این حال چون سوال شما در رابطه با عملکرد نماینده ی فعلی است، باید از آقای ملکشاهی پرسید کدام واحد تولیدی با ظرفیت اشتغال زایی قابل توجه در چهار سال گذشته که زمان کمی هم نیست به واسطه ی ایشان در کوهدشت یا دیگر بخش ها به بهره برداری رسیده است؟ ممکن است در این میان دولت در بخشنامه ای کادر اداری یک واحد اداری را افزایش داده باشد که این البته به معنای بهبود وضعیت اشتغال توسط ایشان نیست.

آیا ایشان در پیگیری مصوباتی که نمایندگان ادوار پیشین به تصویب رسانده اند، موفق عمل کرده است؟

خیر. ایشان در پیگیری مصوبات گذشته توفیق چندانی نداشته اند.آقای ملکشاهی برای پیگیری ساخت سد معشوره چه کاری انجام داده اند؟ برای به سرانجام رساندن طرح پتروشیمی کوهدشت چه اقدام عملی و قابل توجهی انجام داده اند؟ چهار خطه های شهرستان را که هر سال وعده ی تکمیل شدن آن ها را تکرار می کنند، به کجا رسید؟ در این جا همچنین لازم می بینیم یک نمونه به عنوان مصداق ذکر نمایم. نکته ای که برخی دوستان از بنده تقاضای طرح آن در ایام تبلیغات انتخابات را داشتند اما اینجانب این مسئله را خلاف اخلاق انتخاباتی می دانستم. متاسفم که ایشان با سواستفاده از موقعیت خود آقای مجید انصاری معاون پارلمانی رییس جمهور را برای کلنگ زنی "طرح ذوب آهن رومشکان” به منطقه می آورد در حالی که سرمایه گذار این طرح یک کلاه بردار حرفه ای است. نکته ی جالب توجه این جاست که این سرمایه گذار در حالی از طرف آقای ملکشاهی دعوت به سرمایه گذاری شده و فرماندار کوهدشت در تعریف و تمجید از وی و طرحش – و در واقع برای تبلیغ نماینده – سنگ تمام گذاشته که این سرمایه گذار هیچ مایملکی نداشته، اکنون فراری بوده و حکم جلب وی نیز صادر شده است. حتا در این میان ضرر وی به بنده هم رسیده است.بنده به اعتبار اللهیار ملکشاهی به عنوان نماینده ی مجلس که یک سرمایه گذار را برای سرمایه گذاری در این طرح ۱۲۰۰ میلیارد تومانی به منطقه دعوت کرده وتقاضاهای کار صدها جوان بیکار منطقه را تحویل گرفته اعتماد نمودم و ضامن ۱۲۵ میلیون تومان سرمایه ای شدم که به سرمایه گذار پرداخت گردید. حال سوال من از آقای ملکشاهی این است با وجود این که می دانستید شخص مزبور کلاه بردار است و بنده به شکل غیرمستقیم شما را در جریان این مسئله قرار دادم، چرا واقعیت را با مردم در میان ننهادید؟ چرا از جوانان مظلوم این دیار بابت این طرح که با سهل انگاری شما در جذب سرمایه گذار سرنوشتی تاسف بار پیدا کرد، عذرخواهی نکردید؟چرا صادقانه اعتراف نکردید این پروژه وجود خارجی نداشته و فریب یک کلاه بردار حرفه ای که از قضا در پرونده اش سابقه ی زندانی شدن به دلیل ورشکستگی اقتصادی را داشته است– که شما از همان آغاز از این حقیقت آگاه بودید – را خورده اید؟ این نکات که در زمان تبلیغات انتخابات برای پرهیز از بی اخلاقی انتخاباتی گفته نشد، حال جهت تنویر افکار عمومی باید علنی شود تا مردم بدانند نه تنها در این چهار سال خدمت قابل ذکری انجام نشده که حتا در پروژه ای نظیر ذوب آهن رومشکان فرصت سوزی بزرگی در نتیجه ی غفلت آقای نماینده صورت پذیرفته است. پرسش بزرگ دیگر اینجاست که چرا فرمانداران کوهدشت و رومشکان با وجود اطلاع از شکست این طرح، مردم را در جریان قرار نداده اند؟ بنابراین در چهار سال نمایندگی آقای ملکشاهی تنها یک کلنگ بر زمین زده شد که آن را هم نه "کلنگ آغاز طرح ذوب آهن رومشکان” که "کلنگ طرح کلاه برداری بزرگ از مردم” می بایست نام نهاد که نه تنها از قِبل آن شغلی ایجاد نشده که حتا سرمایه ی عده ی زیادی بر باد رفته است. در مجموع باید گفت آقای نماینده در چهار سال گذشته توفیقی در بهبود وضعیت اشتغال در شهرستان نداشته است که البته این مسئله فارغ از خدماتی است که به اطرافیانش داده است.

برخی جریان شما را متهم به تندروی می کنند و به عنوان مثال آقای اسفندیارپور را یکی از شاخص ترین چهره های پیگیر تز عبور از خاتمی می دانند. در این باره چه نظری دارید؟

این مسئله را از اساس تکذیب می کنم. آیا فعالیت انتخاباتی گسترده و تشویق مردم به مشارکت حداکثری در انتخابات با تندروی نسبتی دارد؟ در گذشته و حال از کدام خط قرمز عبور کرده ایم و اساساً کدام شعار یا عمل مان مصداق رادیکالیسم بوده است؟ برخی آقایان در حالی ناجوانمردانه آقای اسفندیارپور را تندرو می خوانند که ایشان در خرداد ماه ۹۲ سخنران اصلی میتینگ انتخاباتی دکتر روحانی – چهره ی اصلی گفتمان اعتدال – در کوهدشت بودند. این در حالیست که همان آقایان در گذشته از گفتمان سرهنگی حمایت می کردند و حال البته مدعی حمایت از دولت هستند. آیا حمایت از دولت معتدلِ تدبیر و امید تندوری است؟

پرسش دیگر اینجاست مایی که برخلاف آقایان جزو اولین حامیان آقای خاتمی در شهرستان کوهدشت بوده ایم و در تمامی سال های اصلاحات تا به حال ارتباط مداوم و صمیمانه ای با ایشان داشته ایم، چگونه می توانیم حامی تز عبور از خاتمی باشیم؟ عکس ها، فیلم هاو همچنین روابط گرم و حسنه ی ما با آقای خاتمی به عنوان سند ارادت مان به این سید بزرگوار موجود است. آقایانی که مدعی عبور ما از خاتمی هستند، چه سندی در تایید این ادعا و البته چه مدرکی در دوستداری ایشان دارند؟ بنده معتقدم آن هایی از آقای خاتمی عبور کرده اند که اکنون رابطه ای با ایشان ندارند و تاسف اینجانب برای آن دسته از افرادی است که فعال سیاسی نبوده و این ادعاهای کذب را به عنوان واسطه ی دست چندم می گیرند و نشر می دهند. از همان آغاز همراه خاتمی بوده ایم و حال نیز همراه دولتی هستیم که آقایان خاتمی و هاشمی آن را تقویت کرده اند.

نظرتان راجع به طیفی که با متهم نمودن شما به تندوری، خود را "معتدل” می نامند چیست؟

باورمندم افرادی که این مباحث را مطرح می کنند نه فعال سیاسی هستند و نه آگاهی سیاسی دارند. این طیف فرصت طلبانه و در حالی که برای تامین منافع شخصی زیر چتر اصول گرایی گرد آمده اند، می خواهند برای کسب مقبولیت خود را کما فی السابق اصلاح طلب جلوه دهند.

بر همین اساس "اعتدال” و "فرصت طلبی” را دو مقوله ی جدا می دانم. اعتدال را روشی کارا برای بسط و پیشبرد اندیشه ی اصلاح طلبی می دانم. اکنون جامعه ی ایران نیازمند اعتدال گرایی است و آقایان خاتمی، هاشمی، روحانی، عارف ومعتقدند رشد جامعه در گرو اعتدال است و بر همین اساس تمام هم و غم خود را بر بسط و گسترش این مفهوم نهاده اند. در این میان البته هستند عده ای که عامدانه و در سایه ی مفهوم والایی همچون اعتدال، فرصت طلبانه تامین و تثبیت مصالح شخصی خویش را دنبال می کنند. ناگفته پیداست که افراد فرصت طلب فاقد فکر سیاسی بوده و به هر آن جا که مطامع شان تضمین شود، متمایل خواهند شد. گاه این مطامع در قالب مفهوم اعتدال قابل تامین است، گاه تحت نام اصلاح طلبی و هنگامی با تجمع زیر چتر اصول گرایی. به دیگر سخن فرصت طلبانی که به هیچ یک از جریان های فکری تعلق خاطر اصولی و منطقی ندارند، با تفسیر به رای این جریان ها در پی تامین منافع خویش برمی آیند و بر این اساس اگر اعتدال مطابق تفسیر آقایان مساوی با همان فرصت طلبی و منفعت طلبی است، باید تاکید کنم که ما این مدل جعلی از اعتدال را فاقد هرگونه ارزش و وجاهت فکری و علمی می دانیم.

ارزیابی کلی شما از سال ۹۴ و پیش بینی شما از سال جدید چیست؟

سال ۹۴ را باید سالی موفق، پربار و امیدوار کننده نام نهاد. در بُعد ملی، راهیابی بخش قابل توجهی از کاندیداهای "لیست امید” به دهمین دوره ی مجلس شورای اسلامی، راهیابی کسر بزرگی از نامزدهای لیست "خبرگان مردم” به مجلس خبرگان رهبری، توفیق دولت در حل پرونده ی هسته ای و سامان دادن نسبی به اقتصاد از نکات مثبت سال گذشته بود.هم چنین مهم ترین رویدادسال گذشته برای اصلاح طلبان شهرستان، اجماعی بود که بسیاری شکل گیری آن را ناممکن می دانستند.اجماعی که به عنوان حرکتی جدید و کم نظیر به نقل محافل سیاسی کشور و البته به الگویی مثال زدنی برای اصلاح طلبان دیگر شهرها تبدیل شد. بسیاری از کدورت های درون جریانی رفع شد و قریب به ۹۵ درصد اصلاح طلبان دور هم جمع شدند. بسیار خوشحالیم که موفق به جلب نظر مساعد بسیاری از اصول گرایان روشن ضمیر و اصلاح طلبان خوش فکر و جوان شدیم. هرچند با غارت انتخاباتی صورت گرفته، ظلم و خیانت بزرگی در حق مردم روا داشته شد و سبب بی اعتمادی بخش قابل توجهی از مردم کوهدشت به پروسه ی انتخابات شد اما نتایج مثبت جنبی فراوانی نیز از پس آن تلخکامی برای مردم بدست آمد. بروز عملی مفاهیم زشتی همچون غارت و تقبیح شدید غارتگران آرا از سوی مردم، تمایز فرصت طلبان و منفعت طلبان از اصلاح طلبان و اصول گرایان اصیل و راستین و البته نکته ی مهم دیگر روشن شدن ماهیت واقعی منفعت طلبانی بود که چه بسا سالیان سال زمان لازم بود تا به مردم شناسانده شوند. هم چنین موفق به تجدید دیدار با مردم کوهدشت شدیم که این ارتباط دوسویه تعهدی سنگین نسبت به مردم را به ما یادآوری نمود. از دیگر نقاط مثبت داستان انتخابات سال گذشته می توان به معرفی چهره های اخلاق مداری هم چون صیدعلی کورانی فر و محمد آزادبخت اشاره نمود. صیدعلی کورانی فر که در مدت کوتاهی در دل جریان جا باز کرد و با ردصلاحیتش و در حالی که برخی تصور منتقل شدن موج اصلاح طلبی به فردی دیگر را خیالی باطل می پنداشتند اما اقبالی که در نتیجه ی "تفکر جریانی مردم کوهدشت” در قالب رای به محمد آزادبخت ظهور یافت مُهر باطلی بود بر توهمات بدخواهانی که تاب دیدن پیروزی مردم را نداشتند.

برنامه ی شما برای آینده و استفاده از پتانسیل عظیم ناشی از اقبال مردمی گسترده چیست؟

ما با توجه به عقبه ی فکری خویش که مختص زمان خاصی نبوده و تعطیل بردار هم نیست– هر چند در برخی مواقع نظیر انتخابات پررنگ تر از همیشه مورد توجه قرار می گیرد – و با توجه به مرزبندی های نوینی که در نتیجه ی برگزاری انتخابات حاصل شد و هم چنین استقبال بی نظیر مردمی که در این دوره از انتخابات شاهد آن بودیم، بار مسوولیت و تعهد خویش را صدچندان احساس می کنیم و همین مسئله به عنوان یک سرآغاز جدید، حضور ما را در آینده در میان مردم پررنگ تر از هر زمان دیگری خواهد ساخت و بر همین اساس برای رسیدن به سرمنزل مقصود از هیچ کوششی دریغ نخواهیم ورزید.

آقای مومنی! به عنوان پرسش پایانی، نقطه ی عطف انتخابات اسفند ماه گذشته را در چه می بینید؟

به نظر من نقطه ی عطف این انتخابات یکی شدن جریان در حمایت گسترده از کاندیدای اصلاح طلبان و مهم تر از آن انتقال جریانی آرا از فردی به فرد دیگر بود که می توان آن را نظیر تهران یک پدیده نامید. به عبارت دیگر در انتخابات اخیر شعور سیاسی بالای مردم نشان داد در یک انتخابات سالم هیچ فردی بدون پشتوانه ی جریان فکری توفیق ندارد.


گفت وگو: رضا بهرامی

منبع : سیفاروژ

منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار