کد خبر: ۵۴۹۶۶۶
تاریخ انتشار: ۱۹ دی ۱۳۹۶ - ۰۹:۰۵ 09 January 2018
متهمی که ۳۰۰ فقره سرقت در پرونده‌اش دارد، خود را دزد با مرامی می‌داند.

به گزارش رکنا، چهارشانه و تنومند است با صورتی گوشتالو و ته ریشی زبر و خشن. با صدایی خش‌دار و دو رگه اما چشم‌هایی که برقش شبیه برق چشم‌های جان کوچولو است. با هر کلمه‌ای که می‌گوید، لبخند می‌زند و سرش را تکان می‌دهد؛ نه از سر لودگی، از سر شرمندگی. به قول خودش لات است؛ از آن با مرام‌هایش، از همان‌هایی که حتی خلاف هم می‌کنند حواس‌شان جمع است تا پا روی ضعیف‌تر از خودشان نگذارند.

افسر پرونده‌اش می‌گوید بیشتر از 300 خودروی سرقتی در آخرین پرونده‌اش ثبت شده؛ از مزدا 3 تا پرشیا. دزدهایی که می‌گویند کم نبوده وقت‌هایی که دل‌شان به حال صاحب خودروهایی که دزدیده بودند سوخته و ماشین را صحیح و سالم برگردانده‌اند سرجایش؛ دست نخورده...

بچه کجایید؟

بچه یافت آبادم؛ هر سه بچه یک محل هستیم. از بچگی با هم کار می‌کردیم.

سابقه داری؟

سه چهار موردسابقه سرقت داخل خودرو دارم.

چه خودروهایی سرقت می‌کردید؟

بیشتر از همه پارس، پرشیا، سمند. از همین‌ها البته مزدا 3 و ماکسیما هم بود.

خب دزدیدن کدومش سخت‌تره؟

فرق چندانی نداره. پارس و داخلی‌ها که هیچی، مزدا 3 و ماکسیما رو با بشکن می‌زدیم.

بشکن؟

آره. اسمش رو گذاشتیم بشکن؛ بین ماشین‌کارا به بشکن معروفه. باهاش قفل‌هاشون رو باز می‌کردیم.

این دفعه چند تا سرقت توی پروندت داری؟

این سری 300 تا 400 تا خودرو.

بیشتر چه ماشین‌هایی؟

پرشیا؛ اونم سفید آخه خودمون پرشیا سفید داشتیم. خب وقتی پرشیا سفید می‌زدیم، سریع پلاک پرشیا خودمون رو میذاشتیم روش و تا 10 روز ماشین دست خودمون بود؛ توی این مدت هم اگر مامور شک می‌کرد و استعلام می‌گرفت، مشکلی نبود.

چقدر درآمد داشتی؟

روزی بین دو تا سه میلیون تومن.

خب با این درآمد چی کار می‌کردی؟

با رفیقام خرج می‌کردم. خرج اونا می‌کردم، خرج مواد می‌شد.

چی مصرف می‌کنی؟

کوکایین؛ بعضی وقت‌ها هم شیشه.

کوکایین؟!

آره؛ ساقی خودم رو داشتم. هفتگی ازش خرید می‌کردم.

چقدر خرجش بود؟

هفته‌ای یک پرشیا بهش می‌دادم و برای یک هفته‌ام کوکایین می‌گرفتم.

ازدواج کردی؟

آره.

همسرت میدونه کارت چیه؟

نه بابا. بهش گفتم توی آژانس کار می‌کنم.

قبل از این شغلت چی بود؟

با همین رفیقام توی کار خرید و فروش ماشین بودم؛ تصادفی می‌خریدم و بعد از تعمیر می‌فروختم.

بین این همه ماشین که دزدیدی، تا حالا شده دلت برای صاحب اونا بسوزه؟

آره! زیاد بوده.

خب چی کار کردی؟

منم آدمم. دزدم ولی آدم که هستم؛ هر کاری که شما بودی می‌کردی.

من بودم نمی‌دزدیدمش.

خب منم ندزدیدمش.

یعنی چی؟

یک بار جلوی هایپر استار رفتم سراغ یه پراید. درش رو باز کردم و راه افتادم. به خدا یک دقیقه نگذشته بود دیدم روی صندلی بغل راننده، یک کیسه دارو هست، دفترچه بیمه‌اش هم بود. بازش که کردم توی خیلی از صفحه‌هاش مهر دکتر متخصص خورده بود؛ معلوم بود برای مریض بدحاله. منم همون لحظه دور زدم و ماشین رو گذاشتم سرجاش؛ توی داشبورد هم خیلی پول بود ولی به مولا دست به هیچی نزدم؛ ماشین رو همونجوری برگردوندم.

فقط اون دفعه هم نبود، بارها پیش آمده که ماشینی رو باز کردیم و می‌خواستیم ببریمش ولی پشیمون شدیم. حتی یه بار هم توی ماشین پول گذاشتیم برای صاحبش. آخه یه بار مادرم رفته بود دکتر 50 هزار تومن هم همراهش بود. وقتی برگشت دیدم داره گریه میکنه؛ خیلی ناراحت بود. بهم گفت پولش رو دزدیدن. انقدر ناراحت بود که حد نداشت. خب پیرزنه دیگه.

چرا؟ شما هم دزدی می‌کنی!

دزدم ولی آدمم. قبول دارم دزدی بده و به خدا به خاطر دزدی‌هایی که کردم همیشه سرم پایینه ولی یه جو مرام که دارم. سر همین ماجراها بود که دیگه سراغ پراید نرفتیم. خداییش دزدی از اونا خیلی ظلم بود.

تا حالا شده از خودت دزدی کنن؟

آره یه بار. اومدم نشستم توی ماشین و ضبطش رو روشن کردم ولی دیدم نمیکوبه؛ فهمیدم «ساب و باند» رو بردن. پی‌اش رو گرفتم آخر سر فهمیدم کار یکی از بچه‌محل‌های خودمون بود.

چطور شد دستگیر شدید؟

خیلی وقت بود مامورا دنبالمون بودن. خبرش بهمون رسیده بود. چند سری هم با مامورای کلانتری درگیر شدیم.حتی یک بار تعقیبمون کردن و فکر کنم یه خشاب رومون خالی کردن ولی فرار کردیم اما این بار فرق می‌کرد. توی باغ نشسته بودیم که یک دفعه دیدم مامورای آگاهی بالای سرمون وایستادن. ساعت چهار صبح. به خدا فکرش رو هم نمی‌کردیم دستگیرمون کنن خیلی حواسمون جمع بود ولی خب اینجا هم آخر کار ما بود.

خب میخوای چی کار کنی؟

نمیدونم ولی خیلی حالم بده. میخوام از یک جا شروع کنم و کارام رو جبران کنم. باید رضایت همه شاکی‌ها رو بگیرم ولی خسته شدم از زندگیم؛ خسته شدم از خلاف.
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار