
به گزارش خبرنگار تابناک از لرستان، از جنگ سخت تا نبرد در ذهنها، در دنیای امروز میدان نبرد دیگر تنها به مرزهای جغرافیایی و درگیریهای نظامی محدود نمیشود پیچیدهترین و شاید موثرترین جنگنبردی است که در ذهن و قلب انسانها رخ میدهد، جنگی به نام «جنگ روانی» یا «جنگ شناختی». جمهوری اسلامی ایران به دلیل موقعیت استراتژیک، استقلال سیاسی و تقابل با نظام سلطه، دهههاست که یکی از اصلیترین اهداف این جنگ تمامعیار قرار گرفته است در این میان رسانهها از ابزاری برای اطلاعرسانی به سلاحی راهبردی برای دشمنان تبدیل شدهاند تا اراده یک ملت را از درون تضعیف کنند.
تاکتیکهای کلیدی دشمن در جنگ روانی-رسانهای
دشمنان ایران با بهرهگیری از یک شبکه گسترده رسانهای شامل شبکههای ماهوارهای، وبسایتها و بهویژه پلتفرمهای شبکههای اجتماعی از تاکتیکهای مشخصی برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی استفاده میکنند
شایعهپراکنی و انتشار اخبار جعلی
این روش اولین و رایجترین تکنیک است که با تولید و انتشار گسترده اخبار دروغین در مورد مسائل اقتصادی مانند ورشکستگی قریبالوقوع بانکها، اختلافات داخلی میان مسئولان، یا موضوعات امنیتی تلاش میشود تا حس بیثباتی و ناامنی در جامعه تزریق شود، سرعت انتشار این اخبار در پلتفرمهایی مانند توییتر، اینستاگرام و تلگرام فرصت راستیآزمایی را از مخاطب عام میگیرد.
ایجاد شکاف و دوقطبیسازی
یکی از خطرناکترین استراتژیها دامن زدن به اختلافات داخلی است، این رسانهها با بزرگنمایی مسائل قومیتی (کرد، لر، عرب و بلوچ)، مذهبی (شیعه و سنی)، نسلی (جوانان در مقابل حاکمیت) و جنسیتی سعی در شکستن انسجام ملی و ایجاد نفرت متقابل دارند آنها با برجستهسازی یک خطا یا مشکل در یک منطقه آن را به کل یک قومیت یا سیستم تعمیم میدهند تا حس تبعیض و جداییطلبی را تقویت کنند.
تزریق ناامیدی و یأس مطلق (پروژه نمیشود و نمیتوانیم)
این خط رسانهای به طور مداوم بر مشکلات اقتصادی، فساد، مهاجرت نخبگان و چالشهای اجتماعی تمرکز میکند و با سیاهنمایی مطلق، این پیام را القا میکند که آیندهای برای کشور وجود ندارد و هرگونه تلاش برای اصلاح بیفایده است، هدف این تاکتیک از بین بردن امید به عنوان مهمترین سرمایه اجتماعی و فلج کردن نیروی محرکه جامعه یعنی جوانان است.
وارونهنمایی واقعیتها و جابجایی جلاد و شهید
در این تکنیک مفاهیم به کلی دگرگون میشوند، یک اقدام تروریستی علیه امنیت کشور حرکت اعتراضی مردمی نامیده میشود، یک تروریست به قهرمان آزادیخواه تبدیل میشود و نیروهای حافظ امنیت سرکوبگر معرفی میشوند، این جابجایی مفاهیم قدرت تشخیص حق از باطل را برای بخشی از جامعه که صرفاً از این رسانهها تغذیه میشوند دشوار میسازد.
تقدسزدایی و حمله به باورها و نمادهای ملی
دشمن به خوبی میداند که قدرت ایران ریشه در باورهای دینی و نمادهای ملی آن دارد از این رو حمله به مقدسات دینی، زیر سؤال بردن ارزشهای اسلامی، تمسخر آیینهای مذهبی مانند محرم و هدف قرار دادن شخصیتهای مورد احترام ملی و مذهبی مانند شهدا در دستور کار دائمی این رسانهها قرار دارد تا ستونهای هویتی جامعه را سست کنند.
جنگ شناختی نبردی برای تسخیر ذهن
برای درک عمیقتر این موضوع با دکتر علی رضایی کارشناس ارشد رسانه و مسائل استراتژیک گفتوگو کردیم وی در این باره میگوید: ما از دوران جنگ سخت و حتی جنگ نرم عبور کردهایم و وارد مرحله جنگ شناختی شدهایم، در جنگ نرم هدف تغییر رفتارها بود، اما در جنگ شناختی هدف اصلی فرسایش و تغییر بنیانهای فکری و شناختی یک ملت است.
وی افزود: دشمن دیگر نمیخواهد فقط یک دروغ را به شما بقبولاند بلکه میخواهد کاری کند که شما دیگر توانایی تشخیص حقیقت از دروغ را نداشته باشید.
رضایی عنوان کرد: ما با پدیدهای به نام بمباران شناختی روبهرو هستیم در هر لحظه هزاران پیام، خبر، کلیپ و تحلیل متناقض از طریق شبکههای اجتماعی به سمت شهروند ایرانی شلیک میشود، این حجم از اطلاعات سیستم پردازش مغز را مختل میکند و فرد را به جای تفکر عمیق به واکنشهای آنی و احساسی وامیدارد در چنین فضایی یک شایعه احساسی بسیار بیشتر از یک حقیقت مستدل تأثیرگذار است.
این کارشناس رسانه تنها راه مقابله مؤثر و پایدار را ارتقای سواد رسانهای در سطح جامعه دانست و بیان کرد: مردم باید بیاموزند که به هر چیزی که میبینند و میشنوند شک کنند، منبع خبر را بررسی کنند و از بازنشر فوری مطالب هیجانی بپرهیزند، در کنار این تقویت رسانههای داخلی برای تولید محتوای جذاب، صادقانه، پاسخگو و همچنین تقویت هویت ملی و دینی، پادزهرهای اصلی این جنگ روانی هستند.
وی تصریح کرد: این جنگ، جنگ روایتهاست و هر کس روایت جذابتر و قابلباورتری ارائه دهد پیروز میدان خواهد بود.
ضرورت هوشیاری و اقدام جمعی
بهرحال جنگ روانی دشمنان علیه ایران یک توهم یا تئوری توطئه نیست، بلکه یک واقعیت میدانی و یک پروژه پیچیده و پرهزینه است که هر روز به شیوهای جدید اجرا میشود، این نبرد خط مقدمی جز ذهن تکتک شهروندان ایرانی ندارد و سلاح آن تلفن همراهی است که در دست همگان قرار دارد.
پیروزی در این جنگ نیازمند یک عزم ملی است، از یک سو مسئولان باید با شفافیت، پاسخگویی و عملکرد کارآمد بهانهها را از دست دشمن بگیرند و رسانههای داخلی را برای کنشگری فعال تقویت کنند از سوی دیگر هر شهروند ایرانی باید خود را یک سرباز در این جبهه بداند و با مسلح شدن به سلاح بصیرت، تفکر انتقادی و سواد رسانهای، از مرزهای ذهنی و روانی کشور خود در برابر تهاجم دشمن پاسداری کند.
در نهایت این انسجام و آگاهی ملی است که پیچیدهترین جنگهای روانی را نیز خنثی خواهد کرد.
/ص/
گزارش پگاه دالوند