«حال خوشی ندارم، کمردرد و پادرد مزمن و طولانی خستهام کرده. در تهران هم که نمیتوان نفس کشید. هیچ فعالیتی در سینما ندارم و نقشهای پیشنهادی را دوست ندارم. من بهترین کارها را بازی کردهام، روزهای خوبی داشتهام و دیگر نمیخواهم بازی کنم. میخواهم همان «عزتالله انتظامی» باشم که مردم از من به یاد دارند، عزت بچه سنگلج» عزتالله انتظامی بازیگر بزرگی که فیلمهای محبوب و مطرحی در طول هفتاد سال عمر هنریاش بازی کرد، در ۹۴ سالگی درگذشت. او در سالهای آخر عمرش از بیماری، تنهایی، آلودگی هوا و... شاکی بود و بارها گفته بود از تنهایی و مرگ بدش میآمد و هرگز راضی به گوشهنشینی نبود. اما کمردرد شدید، او را مجبور کرد تا در سالهای آخر زندگی در خانه بماند و به جای بازی در فیلمها، کتاب بخواند.
مرور نقشهای خاطره ساز
کارنامه این بازیگر پیشکسوت هم به لحاظ کمی اهمیت دارد و هم کیفی. عزت خان در طول زندگی هنریاش بیش از ۵۰ فیلم سینمایی بازی کرد و چنان که خودش گفته در حدود ۴۰۰ اثر نمایشی تلویزیونی (سریال، تلهتئاتر و...) بهعنوان بازیگر یا کارگردان حضور داشته است. اما در کنار این آمارها، همچنان که گفته شد، به لحاظ کیفی هم کارنامه انتظامی کارنامه درخشانی است. علی حاتمی، داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، رخشان بنیاعتماد، ناصر تقوایی و... از مهمترین کارگردانانی بودند که پیشنهادهای اول بازی در فیلمهایشان را به آدرس خانه عزت انتظامی میفرستادند. لقب معروف «آقای بازیگر» به خاطر همین ویژگیهای کیفی بازی به او داده شده است. او برای نخستین بار در تاریخ سینمای ایران توانست در یک فستیوال بینالمللی جایزه بازیگری بگیرد. داوران جشنواره بینالمللی فیلم شیکاگو بازی او در نقش «مش حسن» در فیلم «گاو» را شایسته دریافت جایزه هوگو نقرهای دانستند.
انتظامی پس از این بارها نامزد دریافت جوایز معتبری از جمله در جشنواره فیلم فجر شد و توانست برای بازی در فیلمهای آقای هالو، گراند سینما، گاو، خانه خلوت، ناصرالدین شاه آکتور سینما، روز فرشته، خانهای روی آب، گاوخونی، شب و... برنده جوایز بهترین بازیگر نقش اول یا نقش مکمل شود. اما فیلمهای دیگری نیز هستند که اگرچه برای انتظامی دستاوردهای جشنوارهای چندانی نداشتند، اما در ذهن و خاطره دوستداران سینما ماندگار شدند؛ حاجی واشنگتن، دایره مینا، هامون، پستچی، اجارهنشینها، حکم، صادق کرده، روسری آبی، بانو، گاوخونی، روز واقعه و ...
«وقتی رفتم در ایتالیا «حاجی واشنگتن» را با علی حاتمی بازی کنم، ریچارد هریسون آمد و با هم کار میکردیم. البته او کار خودش را میکرد و ما کار خودمان را میکردیم. من دوست دارم برای این مملکت کار کنم. چون رفتم و ریچارد هریسون خواست که من آنجا در باشگاهش که «هریس» نام دارد کار کنم و سالی چند فیلم هم بازی کنم. قرار شد فکر کنم. فکر کردم نمیتوانم. در ایتالیا که همه هنرپیشههایش قدبلند و خوشگل هستند من با این قد یا باید طیاره دزد باشم یا آدمکش، اما در کشورم میتوانم وزیر و شاهبازی کنم، دزد هم میتوانم بازی کنم. آنجا برای من سخت است. به هر حال دوست دارم در تهران باشم.»
کوتاه از زندگی
در سال ۱۳۰۳ به دنیا آمد. در محله سنگلج تهران. در رشته برق درس خواند، اما خیلی زود راهش را عوض کرد و در ۲۰ سالگی رفت سراغ تئاتر! همزمان با مینا انتظامی ازدواج کرد و صاحب سه فرزند پسر به نامهای مجید، شهاب و رامین شد. انتظامی در همان سالهای جوانی چمدانش را بست و سر از آلمان درآورد. در یک مدرسه شبانه در هانوفر. برای تحصیل هنر محبوبش تئاتر. وقتی برگشت با داریوش مهرجویی، کارگردان جوان دیگری که او هم تازه از فرنگ برگشته بود، فیلم «گاو» را بازی کرد. در سال ۱۳۳۸ به همت رئیس اداره هنرهای زیبای وقت به اداره بهداری منتقل شد تا در آنجا کارمند شود و بتواند منبع درآمدی حداقلی داشته باشد و همزمان فعالیتهای هنریاش را ادامه دهد. عضویت انتظامی در اداره تئاتر بی دردسر نبود. اختلافنظر انتظامی با جمشید مشایخی باعث شد تا کارهای مشایخی کمتر مورد حمایت یا توجه اداره تئاتر قرار بگیرد. همین اختلافها که از سال ۱۳۴۳ شروع شد تا سال گذشته نیز ادامه داشت و حاشیههایی را ایجاد کرد.
انتظامی پس از انقلاب نیز توانست در سینما نقشهای ماندگاری را بازی کند. هامون از جمله این فیلمها بود که هم برای مهرجویی بهعنوان کارگردان و هم برای خسرو شکیبایی و انتظامی بهعنوان بازیگر، نقطه عطفی در بازیگری بعد از انقلاب به شمار میآمد. «من و همسرم تنها هستیم. شاید یکی از دلایلش هم این باشد که دختر نداریم. بچههایی که خارج از ایران هستند هر چند وقت یک بار تلفنی به ما میگویند مواظب خودتان باشید. خدا مجید را خیر بدهد که در تهران ماند و با وجود مشغله زیاد حواسش به ما هست. من بیرون از خانه با مردمی روبهرو هستم که نمیدانند گرفتاری نان و حتی شیر خریدن دارم. مثلا چند شب پیش ماشینی که من را از خانه تئاتر برگرداند خانه، جلوی پل رومی نگه داشت چرا که همسرم گفته بود نان نداریم. وقتی برگشتم سمت ماشین و راننده من را با ۱۵ نان دید تعجب کرد. بعضیها تصور میکنند که در خانه من یکی برایم چای میآورد و چند نفر هم کارهایم را انجام میدهند در صورتی که اینطور نیست. تنهایی آدم را آزار میدهد.»
عزتخان همیشه از تنهایی شاکی بود و این تنهایی در سال ۸۹ برای او تشدید شد. مینا انتظامی در این سال درگذشت تا افول تدریجی آقای بازیگر هم از این سال آغاز شود. انتظامی از این سال به بعد در هیچ فیلمی بازی نکرد، بیماریاش شدت گرفت و سرانجام دیروز صبح در بیمارستان باهنر تهران از نفس افتاد. او اردیبهشت امسال در یکی از آخرین گفتوگوهای رسانهایش گفته بود: «بالاخره وقتی سن شناسنامه انسان بالا میرود به همراه خودش مشکلاتی را به همراه میآورد که باید با آنها کنار آمد، اما خدا را شکر وضع بدی ندارم.» مجید انتظامی، فرزند عزتالله انتظامی درباره درگذشت پدرش گفت: حدود سه ماه پیش پدر یک شب با صورت به زمین میخورد و یک ضایعه مغزی برای وی به وجود میآید و مشکل ریه و کلیه پیدا میکند و تا پنجشنبهشب همه چیز خوب بود و از ساعت ۲۱ فشار او پایین میآید و وقتی فشار به پنج میرسد، ما با اورژانس تماس میگیریم. حدود ساعت سه صبح اورژانس را مطلع میکنیم و به بالین پدر میآید و پدر به بیمارستان میرود و در بیمارستان علیرغم تلاش پزشکان فوت میکند. البته قبل از آن چند روزی در بیمارستان بستری بود، اما این اتفاق در خانه رخ داد.
سوگواران در میان سوگواران
درگذشت عزتالله انتظامی برای همه ناراحتکننده بود. مرگ این بازیگر مطرح و بزرگ سینمای ایران، نه جبههگیری سیاسی میشناخت و نه رویکرد فرهنگی و اجتماعی. هم بازیگران عرصه سیاست از پایان زندگی او ناراحت شدند و هم بازیگران سینما و هم... نگاهی به سیاهه طولانی نام کسانی که مرگ او را تسلیت گفتند، به خوبی گستره محبوبیت عزتخان را نشان میدهد. شمار کسانی که درگذشت او را تسلیت گفتهاند، بسیار بالاست. از علی لاریجانی، رئیس مجلس گرفته تا وزیران کابینه و هنرمندان سرشناس.
علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی در پیامی که ساعاتی پس از درگذشت انتظامی منتشر کرد، نوشت: ایشان طی سالها فعالیت در عرصه بازیگری، نقش آفرینیها و آثار ماندگاری از خود برجا گذاشتند و از سرآمدان این حرفه قلمداد میشدند و به دلیل دارا بودن اخلاق و منش شایسته، همواره مورد احترام همگان بود. هنرمندی ایشان در ترازی ممتاز و الگویی برای تلاش و دستیابی به موفقیت در عرصه هنر بود.
سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم پیامی منتشر کرد و نوشت: مردمی که با خندههای او شاد شدند و با اشکهای او گریستند از عزتالله انتظامی جز ادب، وقار و احترام ندیدند و هنرمندانی که در این عرصه همنفسی با او را تجربه کردند، همواره به نیکی و بزرگی از عزت سینمای ایران یاد میکنند.
محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه نیز به مرگ آقای بازیگر واکنش نشان داد و نوشت: آن فرهیخته ارجمند عمری را در راه هنر متعهد فاخر و مردمی سپری کرد.
سید حسن قاضی زاده هاشمی، وزیر بهداشت هم یکی دیگر از وزیران کابینه حسن روحانی بود که در این رابطه نوشت: آقای بازیگر هم به دیار باقی شتافت. این رسم جهان است؛ یک روز میآییم و یک روز میرویم. خوش بر احوال آنان که با عزت زندگی میکنند و با عزت میروند. درگذشت فقید سعید «عزتالله انتظامی» را به خانواده محترمش، بهویژه هنرمند گرانقدر جناب آقای «مجید انتظامی» و دوستان و دوستداران آن زنده یاد تسلیت عرض میکنم. همچنین جواد آذریجهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری نیز در پیام تسلیتش نوشت که در بوشهر و در جلسه شورای اداری شهرستان گناوه خبر درگذشت عزت سینمای ایران، استاد عزتالله انتظامی را شنیدم. ناخودآگاه فکرم به پرواز در آمد. رفتم به دنیای درون مشدحسن در فیلم گاو، به داستان هزاردستان اندیشیدم، ناصرالدین شاه آکتور سینما، کمالالملک، حاجی واشنگتن، شیر سنگی، کشتی آنجلیکا، روسری آبی، روز واقعه، گاو خونی، اجاره نشینها و جاده ابریشم آبی را به یاد آوردم. به فیلمهای کارگردان مولف، علی حاتمی که چند روز پیش سالگرد تولدش بود و با بازی بینظیر عزتالله شکل میگرفت اندیشیدم. بعضی افراد آنقدر به حرفه خویش با عشق مینگرند که میان زندگی و حرفهشان نمیتوان تفکیکی قائل شد. آقای بازیگر از تبار آنان بود که زندگی را زیبا بازی و کام مردم ایران را بارها شاد کرد. به احترام این مرد بزرگ میایستم و به روزی میاندیشم که به فرهنگ کار و تلاش در کشورمان از منظری که آقای بازیگر میدید و میاندیشید نگاه کنیم.
هر که در هر کار با عشق است یار / کار او باقی است اندر روزگار
روحش شاد و یادش گرامی باد.
منبع: دنیای اقتصاد