کد خبر: ۲۱۸۳۲۸
تاریخ انتشار: ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۴ 25 April 2016
تابناک گیلان - حدود 20 ماه از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته بود و دولت نوپای جمهوری اسلامی ایران مشغول بازسازی سازمان‌ها، تشکیلات دولتی و نیروهای مسلح بود و هنوز آمادگی کاملی برای جنگ و دفاع را نداشت که در چنین موقعی، میهن اسلامی ایران مورد هجوم استکبار و مزدوران منطقه‌ای قرار گرفت.

 

نیاز انسانی جبهه‌ها به نبرد، با یک اشاره حضرت امام(ره) به کلی تأمین بود ودر این راستا رزمندگان فومنی با توجه به مسافت طولانی که با جبهه جنگ حق علیه باطل داشتند به صورت دریایی از انسان‌های مخلص در صحرای گرم و سوزان خوزستان گرد آمده بودند و لبیک گویان، صحرای عرفات را برای رسیدن به معبود خود، چون دریای خروشان در نظر تداعی می‌کردند.



مردم مسلمان و ولایتمدارشهرستان فومن طبق فرمان امام راحل با ارائه جان و مال از میهن خود دفاع کردند و از این رو، هم‌زمان با حضور تعدادی از جوانان فومنی در میدان‌های جنگ، مردم در پشت جبهه نیز اقدام به ارسال کمک‌های نقدی و غیرنقدی خود به جبهه‌های جنگ کردند و نقش بسزایی را در این دوره داشتند.

 

مردم دلیر و ولایت‌مدار شهرستان فومن فعالیت‌های مؤثری را در هشت سال دفاع مقدس انجام دادند و در این راه، شهدای زیادی را برای حفظ آب و خاک میهن اسلامی اهدا کردند و امروز می‌توان مدال‌های درخشان آن‌ها را در گلزارهای شهدای این شهرستان مشاهده کرد.

 

شهرستان فومن دارای 405 شهید والامقام است که با تمام قدرت در برابر دشمن ایستادگی کردند و سند پیروزی دفاع مقدس را برای کشورمان به ارمغان آوردند، همچین این شهرستان دارای 28 جاویدالاثر و یک هزار و 50 جانیاز است که از این تعداد جانباز یک صد و 17 نفر آزاده هستند.

 

چهار خانواده در این شهرستان 3 فرزند خود را و 10 خانواده 2 فرزند خود را تقدیم خاک میهن و برای پیروزی در دفاع مقدس کرده‌اند.

 

شهرستان فومن دارای هفت شهید شاخص است که 6 نفر به عنوان سرداران شهید و یک نفر به عنوان نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی است که اسامی آنها سردار شهید خلیل نظری، گداعلی خوشروش، مجید مرآت، علی فرجود، احمد رحمت زاده و اصغر معصوم و شهید حجت‌الاسلام مجمد حسین افتخاری است.

 

در ادامه به اختصار به معرفی سردار شهید مجید مرآت و احمد رحمت‌زاده می‌پردازیم:

شهیدی که صدام برای سر او جایزه تعیین کرد

سردار شهيد مجيد مرآت‌ حقّي،‌ فرزند محمد در‌ سال‌ 1341 در شهر فومن‌ در خانواده‌اي‌ مذهبي‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود. پس‌ از گذران‌ دوره‌ كودكي‌، وارد مدرسه‌ شد و مدرک دیپلم را اخذ کرد. در زمان‌ اوج‌ درگيري‌ انقلاب‌ كه‌ مصادف‌ بود با سن‌ جواني‌ او به‌ مبارزه‌ با رژيم‌ ستمشاهي‌ برخواست‌ و با فعاليت‌هايي‌ كه‌ در اين‌زمينه‌ داشت‌، يكبار دستگير و روانه‌ زندان‌ شد.

 

پس‌ از پيروزي‌ شكوهمند انقلاب‌ اسلامي‌، همتي‌ چشمگير در دفاع‌ از آرمان‌هاي‌ انقلاب‌ داشت‌ و باهر فعاليت‌ ضدانقلابي‌، به‌ شدت‌ برخورد مي‌کرد. با شروع‌ جنگ‌ تحميلي‌، با پاسخگويي‌ به‌ نداي‌ امام‌ امت‌ راهي‌ مناطق‌ جنگي‌ گرديد و در منطقه‌ غرب‌ كشور مستقر شد.

 

پس‌ از مدتي‌ مبارزه‌ و نبرد در سال‌ 1361 روانه‌ غرب کشور، مريوان‌ شد و در گردان‌ «جندالله‌» نخست‌ فرماندهي‌ عمليات‌ گردان‌ و سپس‌ فرماندهي‌ كل‌ آن‌ گردان‌ را عهده‌ دار شد كه‌ آزادساختن‌ روستاهاي‌ متعددي‌ كه‌ حزب‌ كومله‌ و همچنين‌ حزب‌ دموكرات‌ كردستان‌ به‌ اشغال‌ خود درآورده‌ بودند، حاصل‌ آن‌ ايام‌ است‌.

 

در سال‌ 1364 فرماندهي‌ محور دزلي‌ از توابع‌ مريوان‌ كه‌ علاوه‌ بر دارابودن‌ گردان‌هاي‌ عملياتي‌، محل‌ استقرار نيروهاي‌ پدافندي‌ نيز بود را برعهده‌ گرفت‌ و تا اواخر سال‌1365 در اين‌ مسئوليت‌ باقي‌ بود.

پس‌ از اين‌ براي‌ مدت‌ كوتاهي‌، عازم‌ مناطق‌ جنوب‌ شد و اين‌ بار فرماندهي‌ گردان‌ حضرت‌ابوالفضل‌(علیه‌السلام‌) را برعهده‌ گرفت‌ كه‌ موجي‌ از خوشحالي‌ را در دل‌ رزمندگان‌ اين‌گردان‌ برانگيخت‌. بعد از چندماه‌، به‌ گردان‌ تحت‌ فرمان‌ش، ماموريت‌ انجام‌ عمليات‌ نصر 4در منطقه‌ ماووت‌ عراق‌ داده‌ شد و اين‌ در واقع‌، آخرين‌ سفر او بود.

 

اين‌ شهيد والامقام‌ پس‌ از رشادت‌ها و دلاوري‌هاي‌ بسيار در مناطق‌ مختلف جنگي‌، در ششم‌ تير 1366 در اين‌ عمليات‌، بر اثر اصابت‌ تركش‌ در ناحيه‌ سر و سينه‌، به‌ مقام‌ والاي‌ شهادت‌ دست‌ يافت‌ و آسماني‌ گرديد. پيكرش بعداز تشیع باشکوه‌ درگلزار شهداي‌ فومن‌ به‌ خاك‌ سپرده‌ شد.

 

در تشييع‌ جنازه‌ شهيد در ميدان‌ شهر فومن‌، يكي‌ از فرماندهان‌ جبهه‌هاي‌ جنگ‌، سخنراني‌ و در حالي‌ كه‌ مي‌گريست‌ خطاب‌ به‌ مردم‌ سوگوار گفت‌: اي‌ مردم‌ مي‌دانيد، اين‌ پيكر مطهر متعلق‌ به‌ كيست‌؟ آيا ازدلاوري‌ها و ايثارگري‌هاي‌ او باخبريد؟ آيا مي‌دانيد، در نبرد با كفار صدامي‌ داخل‌ و خارج‌، آن‌ هم‌ درخطه‌ سردسير كردستان‌ چه‌ حماسه‌هايي‌ آفريده‌؟ كوه‌هاي‌ بلند مملو از برف‌هاي‌ سنگين‌ كردستان‌، محورهاي‌ خطرناك‌، جاده‌هاي‌ پرپيچ‌ و خم‌ وحشتناك‌ غرب‌ كشور، بايد لب‌ به‌ سخن‌ گشايند و نزدخداي‌ سبحان‌ شهادت‌ دهند، اما فقط‌ يك‌ نكته‌ به‌ شما بگويم‌ و آن‌ اينست‌ كه‌ اين‌ فرزند دلاور شهيد شما، در نبرد چريكي‌ و جنگ‌هاي‌ نامنظم‌ خود در برابر صداميان‌، آنان‌ را خسته‌ كرده‌ تا جايي‌ كه‌ از سوي‌ ارتش‌ مزدور صدام‌، با بي‌سيم‌ و يا بلندگو خبر مي‌دادند، هر كس‌ مجيد مرآت‌ را مرده‌ يا زنده‌ اسير گرفته‌ و يا حتي‌ سر او را بياورد، جايزه‌ بزرگي‌ خواهد گرفت‌ و اين‌، شعار هر روز فرماندهان‌ و سربازان‌ عراقي‌ بود كه‌ از بلندگوهاي‌ آنان‌ در مرزهاي‌ جنگي‌ كردستان‌ اعلام‌ مي‌شد».

 

در بخشي‌ از وصيت‌ نامه‌اش‌ مي‌خوانيم‌: «خدایا در حد توان سعی کردم در راه تو و برای تو کشته شوم هر چند تقصیر و گناه زیاد داشتم اما امیدم به الطاف و فضل توست که مطمئناً می دانم بیشتر از گناهانم است. همیشه دعایم این بود که بار پروردگارا! منهم جزء شهداء باشم و مرگم را خداوند به راهش قرار دهد».

 

‌کوشش سردار شهید احمد رحمت‌زاده برای ترويج‌ روحيه‌ مذهبي‌ مردم‌ به خصوص جوانان

سردار رشيد اسلام‌ شهيد احمد رحمت‌ زاده‌ پشتيري‌ فرزند چراغعلي‌ به‌ سال‌ 1339 در روستاي‌ سه‌سار ديده‌ به‌ جهان‌ گشود. طي‌ دوران‌ كودكي‌ اگر چه‌ طعم‌ فقر را چشيد، اما به‌ كسب‌ علم‌ اشتياق‌ فراوان‌ نشان‌ داد و با پشت‌ كار در دوران‌ تحصيل‌، تا اخذ ديپلم‌ را با موفقيت‌ پشت‌ سر گذاشت‌.

 

در زمان‌ اوج‌گيري‌ انقلاب‌ شكوهمند اسلامي‌ به‌ رهبري‌ حضرت‌ امام‌ خميني‌ (ره‌) كه‌ مصادف‌ با دوره‌ نوجواني‌ او بود، با استمداد از خداوند متعال‌ و پيروي‌ از امام‌ راحل‌، با شور و عشق‌ در تظاهرات‌ و راهپيمايي‌ها شركت‌ و باجديت‌ و حرارت‌، در انجام‌ هر كاري‌ كه‌ به‌ شكلي‌ در تثبيت‌ و تاكيد اين‌ انقلاب‌ موثر بود، پيشقدم‌ مي‌شد.

 

پس‌ از پيروزي‌ انقلاب‌، شهيد رحمت‌ زاده‌ با برخي‌ از نهاد و ارگان‌ها آشنا و در دوم‌ مرداد ماه‌1359 به‌ عضويت‌ رسمي‌ نهاد سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامي‌ شهرستان‌ فومن‌ در آمد. او علاوه‌ برسپاه‌، در انجمن‌هاي‌ اسلامي‌ شهرستان‌ فومن‌ و همچنين‌ صومعه‌سرا حضوري‌ فعال‌ داشت‌ و چندين‌حوزه‌ مقاومت‌ بسيج‌ را در برخي‌ از روستاها نيز داير كرده‌ بود كه‌ از جمله‌ آنها مي‌توان‌ به‌روستاهاي‌ «سه‌ سار» و «گوراب‌ پس‌» اشاره‌ کرد.

 

 اين‌ شهيد گرانقدر با بر پا كردن‌ كلاس‌هاي‌ قرآن‌، مجالس‌ عزاي‌ اهل‌ بيت‌(علیهم السلام) و همچنين‌ دعاي‌ كميل‌، زيارت‌ عاشورا و... در پايگاه‌هاي‌ بسيج‌، براي ‌ترويج‌ روحيه‌ مذهبي‌ مردم‌، خصوصاً جوانان‌ مي‌كوشيد.

 

علاوه‌ بر اينها معاونت‌ گردان‌ آموزشي‌ منطقه‌ فومن‌ و شفت‌ و مسئوليت‌ سازماندهي‌ گردان‌ به‌ او واگذار شد و مسئول‌ بسيج‌ دانش‌آموزي‌ شهرستان‌ فومن‌ نيز بود. او با مبارزه‌ عليه‌ انواع‌ بزهكاري‌ها و مفاسد‌ اجتماعي‌ ـ اخلاقي‌ كه‌ بقاياي‌ رژيم‌ پهلوي‌ بود، نقش‌ عمده‌اي‌ را در اين‌ زمينه‌ ايفا کرد.

 

در سال‌هاي‌ آغازين‌ جنگ‌ تحميلي‌، راهي‌ جبهه‌هاي‌ حق‌ عليه‌ باطل‌ شد و اولين‌ اعزام‌ او به‌ جبهه‌، به‌ منطقه‌ي‌ جنگي‌ بوكان‌ بود كه‌ در اول‌ ارديبهشت‌ ماه‌ 1361 صورت‌ گرفت‌. او در اين‌ وقت‌ فرماندهي‌ گروهان‌ در عمليات‌ نامنظم‌ در كردستان‌ را بر عهده‌ داشت‌ و همواره‌ در مناطق‌ غرب‌ كشور حضوري ‌فعال‌ داشت‌.

 

علاوه‌ بر غرب‌ كشور، حضوري‌ سبز در جنوب‌ كشور نيز داشت‌ و در يكي‌ از عمليات‌هاي‌ بيت‌المقدس‌ در خونين‌ شهر بود كه‌ بر اثر اصابت‌ تركش‌، از ناحيه‌ چشم‌ مجروح‌ شد و يك‌ چشمش‌ را از دست‌داد.

با اين‌ همه‌، باز هم‌ به‌ حضور در جنگ‌، مداومت‌ مي‌ورزيد و پافشاري‌ خانواده‌ مانع‌ از رفتن‌ او به‌جبهه‌ نمي‌شد. اين‌ شهيد بزرگوار سرانجام‌ پس‌ از رشادت‌ها و دلاوري‌هاي‌ بسيار در يازدهم‌شهريورماه‌ 1365 كه‌ مصادف‌ با ماه‌ محرم‌ در اين‌ سال‌ نيز بود، در عمليات‌ كربلاي‌ دو در منطقه‌ي حاج‌ عمران‌ با فرياد ياحسين‌ (ع‌)، به‌ سوي‌ شهادت‌ كه‌ «هنر مردان‌ خداست‌» گام‌ نهاد و عاشقانه به‌ خيل‌ كاروان ‌شهدا پيوست‌. مزاراین شهید در گلزار شهدای فومن (امامزاده میرزا) قراردارد.

 

 در بخشي‌ از آخرين‌ مكتوب‌ اين‌شهيد آمده‌ است‌:
«... به‌ نام‌ او كه‌ هستي‌بخش‌ جهان‌ است‌. به‌ نام‌ او كه‌ در ذاتش‌ شريكي‌ نيست‌. سپاس‌ به‌ درگاه‌ خداوند سبحان‌ كه‌ بر ما منت‌ نهاد و ما را از ورطه‌ نابودي‌ به‌ حيات‌ معنوي‌ رساند...با سلام به آقا ابا عبدالله‌ الحسين‌ (علیه‌السلام) كه‌ با قيام‌ خويش‌، راه‌ چگونه‌ زيستن‌ و چگونه‌ مردن‌ را به‌ ما آموخت‌... خداوندا، عمري‌ را در انحراف‌ و غفلت‌ بسر برده‌ام‌ و بر نفس‌ خويش‌ ظلم‌ كرده‌ام‌. بار پروردگارا، قلبم‌ در حجاب‌ گناه‌ است‌ و نفسم‌ معيوب‌ گشته‌، هواهاي‌ نفساني‌ بر من‌ غالب‌ گشته‌اند و نتوانسته‌ام‌، آنگونه‌ كه‌ بايد، عبادتت‌ كنم‌...».

 

بايد گفت‌ كه‌ اگر چه‌ سال‌ها از زمان‌ شهادت‌ شهيد مرآت‌ و همچنين‌ ديگر شهداي‌ عزيز اين‌ ديارمي‌گذرد، اما فرهنگ‌ شهادت‌طلبي‌ ايشان‌، حركتي‌ را در جامعه‌ اسلامي‌ ما بوجود آورد كه‌ نه‌ تنها در فرهنگ‌ زمان‌ ما، بلكه‌ بهترين‌ فرهنگي‌ خواهد بود كه‌ براي‌ آيندگان‌ باقي‌ خواهد ماند.

 

واقعيت‌ اين‌است‌ كه‌ اگر فداكاري‌ و جانبازي‌ اين‌ شهدا نبود. امنيت‌ جامعه‌ از ميان‌ مي‌رفت‌ و شايد هم‌ اسلام‌ زنده‌نمي‌ماند. بنابراين‌ بر همه‌ ما واجب‌ است‌، از خون‌ شهيدان‌ پاسداري‌ كرده‌ و ياد و نام‌ ايشان‌ را زنده‌ نگهداريم‌.

اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۱۷ - ۱۳۹۵/۰۲/۰۷
سلام علیکم
خبرنگار این خبر بنده هستم
خبر برای خبرگزاری شبستان می باشد
بعد چطور حرفه خبرنگاری رو نمی دونید و خبر رو بدون نقل از منبع کار می کنید و دیگر سایت ها به نقل از شما
متاسفم واقعا
علی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۴۹ - ۱۳۹۵/۰۲/۰۹
الحق والانصاف شهداء با اخلاص بودند وبه دیار باقی شتافتند همیشه دل تنگ آنها میشوم وافسوس میخورم ای کاش در همان زمان بااین کاروان (شهداء) میرفتیم خوشا بحالشان
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار