آنچه که بیش از همه مبرهن است این است که عدا هاشمی این روزهایش را اصلا دوست ندارد ؛ قصه وقتی تلخ تر می شود که بدانیم روزهای آتی برای عدل هاشمی هم تلخ تر است و هم سخت تر ....
آنچه که در زیر آورده شده است یادداشت ارسالی مخاطبان تابناک کهگیلویه و بویراحمد است و این سایت محتوای آن را تایید یا تکذیب نمی کند. شما هم می توانید نظر خود را در تایید یا تکذیب این مطلب بیان کنید.
مرثیه ای برای رویاهای عدل هاشمی
کاظم قادری : عدل هاشمی که در تحقق وعده های پرطمقراقش در موعد انتخابات با چالشی اساسی مواجه است و فشار مضاعف افکار عمومی را کاملا حس میکند در بعد اداری هم تیرش به سنگ خورده است .
کاظم قادری : عدل هاشمی که در تحقق وعده های پرطمقراقش در موعد انتخابات با چالشی اساسی مواجه است و فشار مضاعف افکار عمومی را کاملا حس میکند در بعد اداری هم تیرش به سنگ خورده است .
او که از رفاقت چندین ساله ی استاندار حرف میزد در مقابل عمل با بی اعتنایی کامل استاندار مواجه شد و اختلافات انقدر عیان شد که خواهش و کنایه ها در پست دادن به فرزندان کهگیلویه ی بزرگ نه تنها محقق نشد بلکه معدود پست های باقی مانده هم از کهگیلویه ای ها ستانده شد و به زیر کشیده شدند و در این بین خط و نشان های گاه و بیگاه عدل هاشمی هم به جایی نرسید . عدل هاشمی که معاونت های استانداری را از دست رفته می دید در پی سهم گرفتن از مدیرکل ها برآمد و در این میدان هم دست خالی به خانه بازگشت و همچنان این روند ادامه دارد.
در تازه ترین و شاید غیر منتظره ترین اتفاق ممکن انتصاب فرماندار کهگیلویه بدون اطلاع ایشان ؛ در سحرگاه خواب عدل هاشمی را آشفته تر کرد و دستان خالی او را در مناسبات قدرت استان بیشتر عیان کرد.
این روزها فضای سیاسی کهگیلویه پر است از نا امیدی ؛ این آدم ها کسانی که وصله ی ناجوری بودند برای سیاست در کهگیلویه ؛ انگار وظیفه دارند "امید" را در وجود دیگران بکُشند. مثل گِلوم در کارتون گالیور که با قیافه ای خونسرد هیچ ایده ای نداشت و کمکی نمی کرد اما دم به دقیقه می گفت: می دونم ما موفق نمی شیم ... ؛ حالا عدل هاشمی که در تحقق وعده هایش ناکام مانده است و فشار و نارضایتی عمومی را کاملا حس میکند انتصاب فرماندار هم قوز بالا قوز شده و کار را به جایی رسانید که وقتی یکی از اعضا از وعده های محقق نشده ی نماینده به شورای شهر در جلسه ی 10 ماه را یادآور شد منجر به درگیری لفظی با این عضو شورا شد و این چنین است حکایت این روزهای عدل هاشمی.
روزهای تلخی که رویاهای هاشمی را بر باد می دهد و به سمت روزهای دراماتیک تر پیش می رود. عدل هاشمی که در ایستگاه انتخابات در ژانری حماسی وعده و وعید می داد ؛ در لوکیشن وعدها متوقف ماند و منتظر ژانر درماتیک زندگی سیاسی خودش است. مرثیه ای که این روزها برای آمال آرزوهای عدل هاشمی سر داده می شود بیش از همه محصول ناآگاهی او از فضای سیاسی و عدم تحقق وعده های داده شده اش در موعود انتخابات است.
آنچه که بیش از همه مبرهن است این است که عدا هاشمی این روزهایش را اصلا دوست ندارد ؛ قصه وقتی تلخ تر می شود که بدانیم روزهای آتی برای عدل هاشمی هم تلخ تر است و هم سخت تر ....