«هنر، معاصر، اصفهان» عنوان کتابی است که به همت موزه هنرهای معاصر وابسته به سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری اصفهان و به کوشش علیرضا ارواحی، مرتضا بصراوی و رسول کمالی در دو بخش شامل مولفهها و مضامین مفاهیم هنر سنتی و هنر معاصر و درآمدی بر روند نوگرایی در هنر اصفهان تألیف شده است.
معاون فرهنگی هنری سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری و رییس موزه هنرهای معاصر اصفهان گفت: تمام تلاش ما در سه سال و نیم گذشته در موزه هنرهای معاصر اصفهان این بود که به هنرهای معاصر و البته هنرهای نوگرا وفادار بمانیم، البته این به معنای زیر سوال بردن هنرهای سنتی نیست و هنرهای معاصر نیز از شاخههای هنرهای سنتی رشد می کند.
مهدی تمیزی افزود: همچنین در این دوره تلاش کردیم در حوزه علوم نظری به خصوص در حوزه کتاب به تولید و تألیف بپردازیم تا در تاریخ هنر اصفهان باقی بماند.
وی اظهار داشت: امیدوارم شهر اصفهان و موزه هنرهای معاصر در آینده شاهد رویدادهای ارجمند در حوزه هنرهای معاصر باشد و به ایران و جهان معرفی کند.
علیرضا ارواحی، نویسنده و پژوهشگر هنر نیز در خصوص رونمایی این کتاب تصریح کرد: کتاب «هنر، معاصر، اصفهان» یک درآمد است و قرار نیست پایانبخش مبحث هنر معاصر در اصفهان باشد و لازم است مقالات و کتابهای دیگری نیز در این حوزه نوشته شود.
وی افزود: در عنوان کتاب میان کلمات هنر، معاصر و اصفهان فاصله گذاشتهایم، چون هنوز درباره ماهیت هنر معاصر اصفهان با پرسش مواجه هستیم و سوال اینجاست که آیا میتوانیم آثاری با عنوان اصطلاح ترکیبی هنر معاصر اصفهان در شهر ببینیم و درباره آن پژوهش کنیم و بنویسیم یا خیر.
این پژوهشگر هنر ادامه داد: هنرهای سنتی در اصفهان ریشهدار است و نهادهای دولتی برای هنرهای سنتی برنامههای گوناگونی برگزار کردهاند اما تلاش کردیم در این فضا به هنرهای معاصر بپردازیم.
ارواحی بیان کرد: متأسفانه به وجه نظری هنر در اصفهان کمتر پرداخته شده که خوشبختانه با حمایت موزه هنرهای معاصر اصفهان و با تألیف کتابهای گوناگون به وجه تئوریک هنر در اصفهان توجه و پرداخته شد.
در ادامه، حشمتاله انتخابی فعال فرهنگی اصفهان اظهار داشت: پیش از خواندن این کتاب تصور من از هنر معاصر بسیار شبیه به گفتههای پیشین بود و مانند بسیاری از دوستداران هنر گمان میکردم هنر معاصر مربوط به تاریخ معاصر میشود، اگر چه از تاریخ معاصر نیز تعریف درستی نداریم و نمیدانیم آغاز تاریخ معاصر کجاست. با خواندن این کتاب متوجه شدم که چه بسا هنر معاصر هنری موزهای نباشد و هنر معاصر روی تپههای شنی حسنآباد، در کرانه خشک تالاب گاوخونی یا در بستر رودخانه زایندهرود شکل بگیرد.
وی افزود: کتاب «هنر، معاصر، اصفهان» خود نمود هنر معاصر است و نویسندگان آن چشماندازی از روزنههای متفاوت برای ما ایجاد کردهاند که بر نگاه و ذهن ما تأثیر میگذارد. کتاب با رسیدن به صفحه آخر آن تمام نمیشود و میتواند مدتها پس از خواندن آن با ذهن ما کلنجار برود و ما را به شناخت مولفههای متفاوت هنر معاصر دعوت میکند.
یکی از نویسندگان مقاله «سیر هنری ایران در سده اخیر از سنت به معاصر، با تأکید بر هنر اصفهان» در کتاب هنر، معاصر، اصفهان درباره مقاله خود گفت: جای خالی چنین پژوهشی که به هنر صد سال اخیر اصفهان بپردازد در فضای هنری اصفهان حس میشد.
مهسا نجات با بیان اینکه در اصفهان بیشتر به هنرهای سنتی و هنر دوران صفویه اشاره میشود، افزود: هنر اصفهان بیشتر به هنرهای توریستپسند تقلیل داده میشود و این کتاب میتواند آغازگر نگاه متفاوت به هنر اصفهان باشد.
وی با بیان اینکه پژوهش درباره هنر در ایران، حول محور تهران میچرخد، ادامه داد: در این فضا تهران را به منزله کل ایران در نظر میگیرند که نباید چنین باشد. بنابراین هنرهای شهرهای دیگر مانند اصفهان، شیراز و تبریز نیز باید بررسی شود تا دید وسیع و جامعتری نسبت به هنر معاصر ایران داشته باشیم.
دیگر نویسنده این مقاله نیز با بیان اینکه نام اصفهان تداعیگر هنر سنتی و گذشته تاریخی است، اظهار داشت: گفتمان حاکم تمایل دارد اصفهان تنها با هنرهای سنتی شناخته شود و هنرمندی که بخواهد در این شهر به هنر معاصر بپردازد مسیر بسیار سختی پیش رو دارد.
بهروز سهیلی اصفهانی با اشاره به غلبه فضای سنتی در شهر اصفهان تأکید کرد: این فضا روی هنرمندان و آثار هنری در این شهر غلبه پیدا کرده که حاصل آن تکرار و محافظهکاری در فضای هنرهای سنتی اصفهان است و در 300 سال اخیر شاهد پیشرفت چندانی در هنرهای سنتی در اصفهان نیستیم.
همچنین رسول معرکنژاد نویسنده مقاله «تحلیلی بر هنر امروز اصفهان» با بیان اینکه در مقاله خود تلاش کردم هنر معاصر اصفهان را آسیبشناسی کنم، اظهار داشت: دو نوع نگاه از درون و بیرون به هنر اصفهان میشود. بیشتر مقالات کتاب نگاهی از بیرون و سنتگرا به اصفهان دارد اما نگاه از درون به اصفهان تحت تأثیر اتفاقات تاریخی با نگاه اول متفاوت است که تلاش کردم به این نوع نگاه بپردازم.
علی سجادیه نویسنده مقاله «شکلگیری هنر معاصر و چگونگی تأثیرگذاری آن بر هنرمندان ایرانی با تأکید بر هنرمندان اصفهانی» نیز گفت: با توجه به شکلگیری اولین امواج غربگرایی در زمان صفویه، تلاش کردیم به شکلی تقلیلوار از غرب تقلید کنیم در حالی که تا انقلاب مشروطه در پیله سنتی خود بودیم و در ادامه دچار جهشی تاریخی شدیم، بنابراین خیلی چیزها را نمیدانیم و مجبوریم آنها را تجربه کنیم.