به گزارش تابناک کردستان، ۱- در سطح کلان طبق آمارهای رسمی حدود ۴۰ میلیون نفر در ایران یعنی نصف جمعیت کشور زیر خط فقر زندگی میکنند.
۲- میزان تورم در اردیبهشت امسال با میانگین ۳۶ درصد اعلام شده که در برخی موارد به ۱۳۶ درصد نیز رسیده است.
اما در کردستان که از نظر بیکاری رتبه اول کشور را «نسبت جمعیت» به خود اختصاص داده است، بیش از ۵۰ در صد از واحدهای تولیدی مستقر در شهرکهای صنعتی استان تعطیل و شبه تعطیل هستند، وجودبیش از۳۰ سد وروان آب کشور، ۱ میلیون و ۱۱۰ هزار هکتار زمینهای کشاورزی مرغوب، ۱ میلیون و ۴۱۴ هزار هکتار مرتع غنی، ۳۷۳ هزار و ۳۲۸ هکتار جنگل، ۷۷۰ میلیون تن ذخیره قطعی ۱۸ نوع کانی معدنی از قبیل سنگ وفلزات گرانبها، جاذبههای گردشگری فراوان، موزاییک فرهنگی در بزرگترین استان قومی و کردنشین ایران و ۲۲۰ کیلومترمرز مشترک با اقلیم کردستان عراق نتوانسته است این استان را از دام فقر و بیکاری نجات دهد.
علل مختلفی برای عقب ماندگی کردستان بیان میکنند از جمله تبعیض در توزیع منابع توسعه در رژیم ستم شاهی، تنشهای اول انقلاب، جنگ تحمیلی و تحریمهای ظالمانه، اما با یک تحلیل عقلی میتوان این را فهمید که وجود این همه پتانسیل با جمعیتی کم نه تنها تسلیم این عوامل نمیشود بلکه ظرفیت تبدیل به تکیه گاه توسعه کشور برای افزایش تاب آوری اقتصاد در مقابل تحریم را نیز دارد؛ بنابراین ریشه این عقب ماندگی را باید در ناکارآمدی و بی تدبیری مسولان استانی جستجو کرد، برای اثبات این ادعا اشاره میشود به مدیریت غلط کشاورزی، دامداری، طیور، آبزیان، معادن و مرز که سبب افزایش مهاجرت از روستا به حاشیه شهر به علت پایین بودن درآمد زراعت و باغداری، نابودی دامداری سنتی تا جایی که امروزه بزرگترین منبع تولید گوشت قرمز و لبنیات ایران تبدیل به مصرف کننده تولیدات سایر استانها شده است و مواد اولیه معادن یا به صورت خام از کشور خارج میشود و یا در سایر استانها فراوری میگردد و صنایع دستی کردستان که محل اشتغال هزاران نفر بوده و جزو منابع صادراتی بود در حال طی مراحل نهایی نابودی است.
در برنامه ریزی رونق معیشت مرز نشینان اقدام به تشکیل تعاونی مرزنشینان کردند که مدت ۲ سال است تعطیل بوده و ساکنان این خطه از میهن مشغول کولبری شده اند که نه در شان نظام اسلامی است و نه در شان شهروند ایرانی، زیرا هر روز شاهد کشته و مجروح شدن یک کولبر به علت انفجار مین، سقوط از کوه و تیر اندازی مرزداران هستیم که خوراک تبلیغات ضد ایرانی رسانههای معاند را تامین میکند؛ بنابراین زمان آن فرارسیده که دولت با حساسیت و سرعت بیشتری به مدیریت ارشد کردستان نگریسته و فردی پاکدست، با تجربه و آشنا به پتانسیلها و منابع انسانی را به عنوان استاندار کردستان منصوب کند تا بتواند با تلاش جهادی منابع را تبدیل به اشتغال و ثروت کند.
برخی انتصاب استاندار بومی را تنها راه نجات کردستان میدانند، اما این موضوع در جای خود صحیح است، اما نه به صورت مطلق، زیرا صرف بومی بودن کفایت نمیکند بلکه این بومی باید توانایی عقلایی و تجربی، شناخت کامل از نیروهای انسانی و روحیه جهادی را داشته باشد تا هم در دام باندهای مافیایی مستقر در استان نیفتد و هم افراد توانمند و پاک استان را در مناصب مدیریتی بگذارد.
هیچ انسان عاقل و دلسوزی منکر انتصاب فرد بومی نیست، اما توسعه کردستان، وحدت و امنیت ملی و مقبولیت نظام اسلامی از بومی بودن مهمتر است و کردستان از افرادی که بتوانند تمام این اهداف را تحقق بخشند بسیار دارد.
مرتضی جوانمردی