اما جریان اصلاحات که خودشان که متفکران و روشنفکران کشور ایران میدانند و نسبت به دیگران جریانهای سیاسی در داخل کشور ادعای برتری فکری و اندیشه دارند هنوز تکلیف خودشان را با یک سری از مسائل روشن نکرده اند، هر چند توجه به این گونه مسائل نیاز به درک و فهم اجتماعی و انسانی دارد که جریان اصلاحات متاسفانه فاقد آن درک و فهم اجتماعی هستند و تا به امروز هم به خودشان اجازه تفکر کردن را نداده اند و فقط جامعه را به مشارکت دعوت میکنند. یکی از این مسائل که متاسفانه جریان اصلاحات هرگز به آن توجه نکرده است مسئله مسئولیت اجتماعی است.
مسئولیت اجتماعی یعنی افراد باید مسئول رفتار و گفتار خودشان در جامعه باشند و برای هر گونه اتقاق آمادگی لازم را داشته باشند. وقتی جریان اصلاحات جامعه را به انتخاب نامزدهای اصلاح طلب دعوت میکنند باید نتایج منفی و مثبت این انتخاب را قبول کنند. به عبارت دیگر اگر نامزد انتخابات رییس جمهور شد و به وعدههای انتخاباتی خودش عمل نکرد باید آن افراد مسئولیت خودشان را در قبال جامعه قبول کنند و به جای ادامه مسیر قبلی باید به فکر جبران باشند و هر گونه هزینه را پرداخت کنند. این شکل از مسئولیت اجتماعی در بین جریان اصلاحات دیده نمیشود هر چند بعضیها بصورت نمادین عذرخواهی میکنند، ولی همچنان بر مسیر گذشته تاکید دارند و برای ما معلوم نیست که این عذرخواهی را باور کنیم یا ادامه مسیر گذشته را؟
این نوع عذرخواهی که این جریان اصلاحات انجام میدهند شکل واقعی ندارد و بیشتر برای جلب توجه جامعه است. اگر به بعضی از مدیران جامعه از جمله رییس جمهور توجه کنیم که هر روز بصورت مستقیم و غیر مستقیم از مردم عذرخواهی میکنند، اما مسیر گذشته را ادامه میدهند، یعنی با سیاستهای غلط اقتصادی و سیاسی بیشتر به قشر پایین جامعه فشار میآورد و هر روز بیشتر به فکر دروغ گفتن و فریب دادن مردم است. برای جامعه این نوع عذرخواهی ثابت شده است که بیشتر برای فریب دادن و سلب مسئولیت در قبال جامعه است و اگر جریان اصوالگرایان این گونه رفتار میکردند مسلما جریان اصلاحات گوش زمین و آسمان را کر میکردند، اما خودشان همین رفتار و مسیر را انجام میدهند، ولی در قبال آن سکوت کردند.
ما هنوز انتخابات سال ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ را فراموش نکردیم که جریان اصلاحات و جامعه دانشگاهی ما چطور مردم را فریب دادند و بدون هیچ شناخت و معرفتی مردم را به انتخاب جریان اصلاحات دعوت میکردند و تا به امروز هم جرات ندارند که مسئولیت چنین انتخابی را قبول کنند. ما از جریان اصلاحا ت خیلی انتظار نداریم که این گونه مفاهیم را درک کنند، اما از جامعه دانشگاهی انتظار داشتیم که جرات قبول کردن چنین انتخابی را داشته باشند نه اینکه در فریب دادن مردم سکوت کنند. اما با وجود این ۸ سال دوباره جریان اصلاحات در استان کردستان به فکر فریب دادن مردم هستند و اسم آن را مشارکت و دموکراسی نامیده اند، خیلی جالب است که حتی برای فریب دادن مردم از مفاهیمی استفاده میکنند که معنی آن را نمیدانند.
دموکراسی و مشارکت بدون مسئولیت اجتماعی معنی ندارند و اگر این آقایان به فکر مشارکت و دموکراسی هستند باید به فکر جبران خسارت در این ۸ سال باشند که چقدر از لحاظ سیاسی و اقتصادی مردم را تحت فشار قرار داده اند، ولی بخاطر کسب منافع سیاسی و اقتصادی سکوت کردن را بر حرف زدن ترجیح دادند. هر چند بعضیها در این ۸ سال از دولت حسن روحانی انتقاد کردند، ولی چون بر مسیر قبلی تاکید دارند ما این گونه انتقادات و عذرخواهی را قبول نمیکنیم. عذر خواهی همان توبه کردن است که اگر به درستی انجام شود یک نوع انقلاب درونی در وجود فرد رخ خواهد داد و کل هستی و زندگی خودش را تحت تاثیر قرار خواهد داد و مابقیه عمر خودش را در مسیر صحیح و درست صرف خواهد کرد، اما اگر توبه کردن واقعی نباشد مسلما در رفتار و گفتار انسان قابل مشاهده است.
امروز ما توبه این آقایان اصلاح طلب را از نزدیک مشاهده میکنیم که چطور براساس تغییر شرایط اقتصادی و سیاسی هر روز توبه میکنند و روز بعد دوباره از مسیر قبلی خودشان دفاع خواهند کرد. در همین چند روز گذشته آقای دکتر جلالی زاده در یکی از مصاحبههای خودش موضوعی را تحت عنوان "برخاستن ناتمام" اشاره کرده بود در حالی که دکتر جلالی زاده در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ از حسن روحانی حمایت کرده بود و امروز به جای اینکه ایشان مسئولیت تشویق مردم به انتخاب حسن روحانی را قبول کنند در جایگاه دفاع از اهل تسنن قرار میگیرند. در واقع همه جریان اصلاحات با وجود اینکه خودشان علت و سبب شرایط امروز ایران هستند، ولی از وضعیت موجود انتقاد میکنند در حالی که این وضعیت نتیجه فعالیت آنها در انتخابات ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ هستند و باید جوابگو مردم باشند نه در مقام منتقد قرار بگیرند.
این شکل و رفتار از جریان اصلاحات در واقع نشان میدهد که آنها قصد فرار از مسئولیت خودشان هستند و حتی رییس جمهور هم همین فرآیند را در پیش گرفته است. ما به جریان اصلاحات توصیه میکنیم که به جای ایفای نقش منتقد در جامعه بیشتر جرات و شهامت قبول کردن مسئولیت این شرایط موجود را داشته باشید و از فریب دادن مردم بوسیله نقش منتقد دست بردارید. ما در یادداشت بعدی حتما موضوع "برخاستن ناتمام" دکتر جلالی زاده را مورد نقد و بررسی قرار خواهیم داد و باور داریم که این عناوین همان دروغ گفتن در شکل و لباس جدید است که امثال دکتر جلالی زاده برای جلب توجه مردم استفاده میکند.
امروز باید از آقای دکتر جلالی زاده سوال کنیم که در این ۸ سال ریاست جمهوری حسن روحانی اهل تسنن در چه وضعیتی قرار گرفته است؟ اگر وضعیت اهل تسنن در زمان جریان اصلاحات بهتر نشده است پس چرا آقای جلالی زاده همچنان بر اصلاحات پافشاری میکند؟ اگر انسان مسیری را طی کرد، ولی نتیجه نداد چرا دوباره همان مسیر را طی کند؟ خداوند بزرگ به انسان عقل داده است که از اشتباهات گذشته درس و تجربه بگیرد و در آینده مسیر اشتباه را تکرار نکند، اما منافع جریان اصلاحات و دکتر جلالی زاده در تکرار مسیر قبلی است. دکتر جلالی زاده و جریان اصلاحات بین گزینه "عقل و میل" متاسفانه گزینه میل را انتخاب کرده اند.
بین عقل و میل تفاوت زمین تا آسمان است. به عنوان مثال کسی که باید رژیم غذایی بگیرد و سر سفره غذا عقل به او میگوید اگر رعایت نکنید دچار انواع بیماری خواهید شد، ولی میل به او میگوید غذا خوشمزه است هر چه دوست دارید غذا بخور. انسان بخاطر اینکه به انواع بیماری مبتلا نشود باید به حرف عقل گوش دهد و به میل پشت کنند. اگر این آقایان واقعا به فکر اهل تسنن هستند باید به میل پشت کنند و به حرف عقل گوش دهند.
عقل میگوید انسان باید به فکر جایگاه اجتماعی در بین مردم باشد و تلاش کنند این جایگاه مردمی را از دست ندهد و بخاطر آن باید به خیلی از چیزهای مادی پشت کند. به عنوان نمونه شهید استاد شیخ الاسلام بخاطر جایگاه مردمی به خیلی از چیزهای مادی از جمله پست و مقامهای سیاسی پشت کرد و فقط نمایندگی مردم در مجلس خبرگان را قبول کرد در حالی که زمینه برای گرفتن پستها سیاسی چه در سطح کشوری و استانی برای ایشان فراهم بود، ولی استاد شیخ الاسلام برده و اسیر میل و نفس حیوانی نبود بلکه ایشان از لحاظ وجودی به جایگاهی رسیده بود که نمیتوانست خودش را اسیر در چنگال نفس حیوانی کند.
اگر نام و یاد استاد شیخ الاسلام همچنان بر سر زبانها است بخاطر داشتن چنین شخصیتی بود، اهل تسنن به داشتن چنین شخصیتهایی افتخار میکنند و انصافا از حقوق اهل تسنن در سطح کشوری و استانی دفاع کرد، برای استاد شیخ الاسلام پست و مقام سیاسی وسیله بود نه هدف. استاد شیخ الاسلام از طریق نماینده بودن در مجلس خبرگان از حقوق اهل تسنن دفاع کرد و هیچ وقت برای کسب مقام سیاسی به مردم دروغ نمیگفت و طبق نرخ روز نان نمیخورد، ولی جریان اصلاحات هر روز حرفهای خودشان را طبق نرخ روز تغییر میدهند تا بتوانند منافع سیاسی و جناحی را تامین کنند. یک روز از حسن روحانی حمایت میکنند و روز بعد از رییس جمهور انتقاد میکنند و نقش مدافع اهل تسنن را بازی میکنند.
کسی که سبب و علت شرایط موجود کشور و استان باشد باید به جای فریب دادن مردم مسئولیت و جوابگوی رفتار و عملکرد غلط و اشتباه خودشان باشند.اما چون جریان اصلاحات و دکتر جلالی زاده از داشتن چنین شخصیتی محروم هستند باید هر روز به دنبال جایگاه مردمی و اجتماعی در کوچهها و خیابانهای استان باشند.
مختار سلیمانی