«تار» از سازهای زهی ایرانی است که نه تنها در موسیقی ایرانی بلکه در
کشورهای همسایه نیز یکی از ارکان موسیقی به شمار میرود. علم ساخت این ساز
سینه به سینه در کشورمان از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است و سازندگان بی
ادعای آن، همه زندگی خود را در خدمت ساخت این آلت موسیقی قرار داده اند تا
موسیقی با اصالت ایرانی در لایههای زندگی مردم حضور داشته باشد. همشهری با
«جلیل صالحی ابرقویی» یکی سازندگان تار یزدی که یکی از خوبان این رشته در
کشور نیز محسوب میشود، گفت و گویی داشته است که در ادامه میخوانید:
- ابتدا در مورد خودتان توضیح کوتاهی بفرمایید و اینکه چرا به ساختن آلات
موسیقی مشغول شدید و از میان سازهای سنتی ایرانی به ساخت تار روی آوردید.
سال 1324 در شهرستان ابرکوه در خانواده پرجمعیتی به دنیا آمدم. خانه ای
بزرگ، پررونق و پراز اتاقهای کوچک و بزرگ که تعداد آنها به 18 اتاق
میرسید. از هر اتاق نوای خاصی را میتوانستیم بشنویم. مرحوم پدرم «میرزا
حسین آقا» خواننده و خطاط بود. او بیشتر اوقات از تار حرف میزد، در صورتی
که در ابرکوه حداقل یک ساز تارهم وجود نداشت اما این اسم همیشه همراه من
بود. بزرگتر که شدم در برنامههای رادیویی صدای تار را شنیدم و این شروعی
بود که متوجه شوم آن آلت موسیقی که پدرم همیشه از آن حرف میزد صدای زیبایی
دارد که انسان با گوش دادن به آن لحظهای از خود رها و در عالم خود غرق
میشود. در آن زمان چون امکانات ساختوساز وجود نداشت، نمیتوانستم حتی به
فکر ساخت تار باشم ولی علاقه ساخت ساز در سرم بود؛ تا جایی که در همان
دوران کودکی با استفاده از ابزار اولیه رشتههای سیم برق، یک سنتور ساختم
که در آن زمان صدای جالبی داشت. پس از آن با نیهای تو خالی فلوت و قره نی
ساختم. سالها گذشت تا این که برادر کوچکم (محمود) با الهام گرفتن از
کمانچه عشایر که در آن دوران به شهر ما کوچ میکردند، شروع به ساخت کمانچه
کرد. بعد از آن برادر بزرگم (محمد) به صورت خود جوش شروع به ساخت تار کرد و
میشود گفت تا حدودی با قرار گرفتن در موقعیت خانوادگی کاملا هنری و
علاقهای که به ساز تار داشتم، تصمیم گرفتم سازنده ساز شوم تا این صدای
بسیار زیبا به گوش مردم برسد.
- ساخت تار را به صورت حرفه ای از چه کسی آموختید؟
ساخت تار را از هیچ کس یا بهتر است بگویم هیچ از استادی نیاموختهام. با
مشاهده و بررسی سازهای مختلف و همچنین تجربه 35 ساله این کار را آموختم.
اوایل به صورت آزمون و خطا بود و فکر میکنم اگر یک نفر برای آموزش در کنار
بهترین استاد سازنده تار آموزش ببیند ولی خودش دست به کار نشود و چندین
سال این کار را ادامه ندهد، هیچ وقت نمیتواند سازنده خوبی باشد.
- وقتی خواننده در حال خواندن است اکثر مردم نام شاعر را نمیدانند.
در
نوازندگی نیز همین اتفاق میافتد و هیچ کس نام سازنده ساز را نمیداند و
همه به نوازنده توجه میکنند. به نظر شما چرا هیچ وقت اسم سازندگان در کنار
یک اثر دیده نمیشود؟
فرمایش شما قابل قبول و قابل تامل است ولی متاسفانه من جامعه شناس نیستم که
پاسخ فنی و تخصصی برای این موضوع ارائه دهم. من معتقدم خود ساز با مخاطب
حرف میزند و با زبان موسیقی به همه ثابت میکند که آیا من خوب هستم یا نه.
شاید هیچ کس جز خود سازنده این را درک نکند چرا که بیشتر مواقع وقتی مشغول
به کار هستیم متوجه میشویم بدون هیچ دلیلی حس خوبی داریم. خوشحالیم و این
انرژی مثبتی است که با نواختن سازهایی که من ساختهام منتقل میشود.
- کیفیت سازهای موجود در بازار را چگونه ارزیابی میکنید؟
سازی که یک سازنده چیره دست آن را ساخته باشد، هیچ فرقی نمیکند در کجای
ایران ساخته شده و سازنده چند سال داشته باشد. آن ساز خودش حرف میزند و
هیچ احتیاجی به توضیح دادن درمورد آن نیست که تا حدودی مصداق شعر «مشک آن
است خود ببوید/ نه آنکه عطار بگوید» است. ولی متاسفانه در حال حاضر سازهایی
ساخته میشود که چوب آن با دستگاه تراشیده میشود و نمیتوان اسم این
سازها را تار گذاشت چون کیفیت پایینی دارند و مردم اطلاعات کافی در مورد
ساز ندارند یا به علت قیمت آن توان مالی خرید ساز درجه یک را ندارند. از
روزی که با عشق و علاقه شروع به این کار کردم، هیچ چیز برایم مهم تر
ازکیفیت نبوده و نیست. در حال حاضر بهعلت بیماری قلبی و دیابت انرژی سابق
را ندارم ولی زمانی که سرحال بودم، خودم برای تهیه پوست تار به کشتارگاه
میرفتم و ساعتها برای تهیه پوست وقت صرف میکردم تا بتوانم پوستی تهیه
کنم که کار با کیفیت تحویل مردم بدهم.حتی تمام وسایل مورد نیاز را خودم
تهیه میکردم و با وسواسی که انگار ساز را برای خودم میسازم کار میکردم،
هیچ وقت فکر نکردم که قرار است آن را به کسی بفروشم. بارها اتفاق افتاده
است که سه یا چهار بار دسته ساز را بهدلیل این که باب طبع خودم نبوده
بریده و دوباره به کاسه وصل کردهام که شاید صاحب ساز با دانستن این موضوع
خوشحال شود. در چند سال اخیر با حضور آخرین فرزندم پوریا در کارگاه که
شاگرد و همکار من است و تداوم حضور کاوه پسر بزرگم در فرآیند صداگیری
سازها، کیفیت گذشته تولید در کارگاه تار کویر ادامه دارد.
- علاقه دارید ساز ساخته شده با دست شما در اختیار کدام یک از اساتید نوازنده کشور باشد؟
هر سازنده علاقه دارد سازی را که ساخته است به دست اهل این کار برسد. پس من
نیز از این قاعده مستثنی نیستم. وقتی میبینم طی این سالها چه تعداد از
جوانان هموطنم با ساز من نوازندگی را آغاز کرده و ادامه داده اند احساس
میکنم بخشی از رسالت انسانی و هنری ام را به انجام رسانده ام. یکی از
زیباترین تصاویر ذهنیام مرور خاطره حضور سازم در دستان اساتیدی همچون
«طلایی مظهری» و «صمد پور» است که خوشبختانه هر یک از این اساتید تاری از
من دارند. دی ماه سال 94 که استاد «علیزاده» به یزد آمدند با دو عدد تار به
محضر ایشان رفتیم وقتی ایشان از کار من تعریف کرد خستگی همه این سالها از
تنم بیرون رفت.